پارو به پاروی این دریا، راوی رنج غمگین ترین مردهای جهان است؛ پدران و برادران و همسرانی که غربت غروب های غمگین سواحل جنوب را تاب می آورند تا در به روی گرگ گرسنه زندگی ببندند.
صدای خش خش اسکناس های خشک این سیاه بد بو، در جیب کسانی است که حتی یک بار هم دریا را از نزدیک ندیده اند و شورآبه اشکش نصیب هزاران کارگر سوخته چون رکس آبادان در دل غربتی که تا ...