در صورت انتخاب احتمالی ترامپ به ریاست جمهوری، ما شاهد یک شیفت پارادامی از لیبرالیسم و نئولیبرالیسم اوباما به رئالیسم و نئورئالیسم ترامپ خواهیم بود. بدین معنا که این پارامترهای تغییر را می توانیم در استراتژی امنیت ملی رئیس جمهور احتمالی جمهوریخواه ببینیم. یعنی چندجانبه گرایی و نهادگرایی اوباما به یکجانبه گرایی ترامپ تبدیل شده، بحث پیوستن به پیمانهای زیست محیطی و سیاستهای انرژی تجدید پذیر کنار گذاشته شده و حتی حفاری فراساحلی و خط لوله کی استون عملیاتی خواهد شد. با انتخاب خانم کلینتون که در اکثر نظرسنجیهای عمومی و الکترول کالج پیشتاز است، رویکرد دولت اوباما با اندکی اصلاح ادامه پیدا خواهد کرد و شیفت درون پارادایمی خواهد بود.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ در ۵۰ ایالت، ناحیه کلمیبا (واشینگتن دی. سی) و دیگر سرزمینهای متعلق به ایالات متحده، و نیز در میان شهروندان آمریکایی در سراسر جهان امروز برگزار می شود. در این گزارش، دیدگاههای دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه در مورد انرژی و محیط زیست مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد.
هیلاری کلینتون و انرژی- محیط زیست:
چگونگی پرداختن به انرژی و مسائل زیست محیطی، پرسش عمده ای برای رئیس جمهوری بعدی آمریکا خواهد بود.
هیلاری کلینتون در زمینه انرژی، معتقد به کاهش وابستگی آمریکا به زغالسنگ بوده و تاکید کرده که سیاستهای محدودکننده شکست هیدرولیکی را ادامه خواهد داد. در واقع این دو رویکرد کلینتون ادامه دهنده سیاستهای اوباما است. وی همچنین مخالفت خود را با راهاندازی خط لوله کی استون اعلام کرده که به دنبال افزایش استفاده از انرژیهای پاک است. کلینتون سیاست مالیات بر استفاده از سوختهای فسیلی را دنبال میکند و همچنین قصد دارد با کشورهای آمریکای شمالی سیاستهای مشترکی در راستای حفاظت در برابر تغییرات آب و هوایی را داشته باشد.
خانم کلینتون در یکی از کارزارهای تبلیغاتی خود ایالتهای سواحل شرقی آمریکا، گفت: "به نظرم از رئیس جمهور اوباما به خاطر نجات ما از چاهی که جمهوریخوان ما را در آن افکندند، تقدیر نشده است. اما نجات ما کامل نشده است و باید پیشرفتی که اوباما در این مسیر به دست آورده را ادامه داد. من به دنبال ایجاد مشاغل در بخشهای زیر بنایی، فناوریهای نوین و مبارزه با تغییرات اقلیمی و تولید انرژیهای تجدیدپذیر هستم. این مشاغل را نمی شود به دیگر کشورها صادر کرد. این کارها باید در ایالت پنسلوانیا و دیگر ایالتها ایجاد شوند".
کلینتون در برنامههای تبلیغاتی خود تاکید کرده بود برای کاهش مصرف نفت آمریکا تا یک سوم، قصد دارد سوختهای پاک را تا 10 سال آینده گسترش دهد. برای پیادهسازی چنین تصمیمی طبیعتا میزان حفاریها باید با کاهش همراه شوند، درست بر خلاف چیزی که ترامپ در سر دارد. کلینتون در راستای سیاستهای خود در صورت روی کار آمدن، مالیات شرکتهای نفت و گاز طبیعی که در زمینه تحقیق پژوهش برای انرژی پاک فعالیت داشته باشند را کاهش خواهد داد. بر این اساس در حالی که سیاستهای مبتنی بر انرژیهای پاک هیلاری کلینتون میتواند قیمت نفت را کاهش دهد و انرژی پاک را در آمریکا نهادینه کند.
سندرز دیگر نامزد حزب دموکرات، در یکی از مناظره های انتخابات مقدماتی گفته بود که حتما به این مساله رسیدگی می کند. سندرز گفت: "کسی مانند ترامپ، باور دارد که دگرگونیهای اقلیمی کلک است. و می گوید که توسط چینیها درست شده است. حرف آخر باید تصمیم قوی برای حل این مساله بگیریم. و در این راه می توانیم میلیونها شغل ایجاد کنیم. به خاطر کودکانمان باید نظام تولید انرژی را از سوخت فسیلی به انرژیهای پایدار و تجدید پذیر تغییر دهیم." سندرز رویکردهای سختگیرانهتری برای استفاده از شکست هیدرولیکی دارد و حتی ممکن است محدودیتهای بیشتری برای تولید انرژیهای متعارف اعمال کند. در حالی که پیشنهاد اوباما برای دریافت 10 دلار مالیات بر تولید هر بشکه نفت در دوران ریاست جمهوریاش عملی نشد، طرح سندرز وضع مالیات بر تولید نفت بود که این مساله در نهایت به ضرر شرکتهای نفتی خواهد بود. سندرز همچنین حامی اعمال مالیات بر تولید کربن است که میتواند تاثیرات گستردهای بر کسب و کارهای متعددی داشته باشد.
در اسناد استراتژی 2010 و 2015 اوبامای دموکرات، بحث امنیت انرژی و محیط زیست مطرح شده است که در استراتژی بوش نبود. از دیگر موضوعاتی که به حوزه استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا وارد شده اند می توان به تغییرات اقلیمی، انرژیهای پاک، فقر جهانی و آموزش اشاره کرد. بر اساس این استراتژی جدید آمریکا با شرکای قدرتمند خود راهکار مواجهه با چالش های جهانی، اجماع جهانی می داند. مهمترین وجه تمایز استراتژیهای امینت ملی بوش با اوباما، شیفت از قدرت سخت به قدرت هوشمند است.
در سند استراتژی امنیت ملی 201 آمریکا، چالش های کلیدی جهانی قرن بیست و یکم احصا شدهاند که در میتان آنها تغییرات اقلیمی، توسعه طلبی، خشونتطلبی، گسترش سلاح هستهای، صلحسازی و درگیریهای مسلحانه، شیوع بیماریهای واگیردار، جنایتهای سازمان یافته فراملی، حفاظت از اشتراکات جهانی (دریا، هوا و فضا و جنبدگان). امنیت فضا امنیت هوایی و دریایی، تجارت،بازار آزاد و انرژی پاک مشهود است. در دوره اوباما تجارت و بازار آزاد و انرژی پاک اهمیت اصلی یافته است.
امنیت انرژی: استراتژی امنیت ملی 2015 آمریکا در مورد "امنیت انرژی" می گوید، ایالات متحده در حال حاضر رهبر جهان در تولید نفت و گاز است. احیای انرژی آمریکا نه تنها برای رشد خوب است بلکه محافظی جدید در برابر استفاده قهرآمیز از انرژی از سوی برخی طرفها به وجود می آورد. این وضعیت همچنین فرصتهای جدیدی برای کمک به گذار دیگران به اقتصادهایی با منابع انرژی کربن کمتر فراهم می کند. تولید نفت آمریکا به طور چشمگیری افزایش یافته و بر بازارهای جهانی تاثیر گذاشته است. واردات به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته است بنابراین بودجه ای که ما در خارج از کشور صرف می کنیم کمتر شده است. مصرف نفت آمریکا کاهش یافته است و این موجب کاهش آسیب پذیری آمریکا در برابر اختلال در عرضه و شوک جهانی قیمت می شود. با این حال، هنوز سهم قابل توجهی در تامین امنیت انرژی متحدان خود در اروپا و جاهای دیگر دارد. افزایش دسترسی جهانی به انرژی قابل اعتماد و مقرون به صرفه یکی از قدرتمند ترین شیوه های حمایت از توسعه اجتماعی و اقتصادی و کمک به ایجاد بازارهای جدید برای فناوری و سرمایه گذاری ایالات متحده است. بنابراین، آمریکا باید به متنوع سازی سوخت های انرژی، منابع ، مسیرها و تشویق منابع بومی تامین انرژی بپردازیم. (US national security strategy,2015)
مقابله با تغییرات اقلیمی: در استراتژی امنیت ملی آمریکا در این مورد 2010 آمده است که خطر پدیده تغییرات آب و هوایی واقعی، فوری و شدید است. این تغییرات که ناشی از پدیده گرم شده سیاره است به درگیریهای جدید درباره پناهندگان و منابع منجر خواهد شد؛ معضلات جدید از جمله خشکسالی و قحطی به بار می آورد و به بلایای طبیعی فاجعه آمیز و فرسایش زمین در سراسر جهان منتهی خواهد شد. بنابراین ایالات متحده بر اساس دستورالعمل شفاف علمی و به وسیله همکاری با تمام کشورها با تغییرات آب و هوایی مقابله خواهد کرد، زیرا هیچ راه حل موثری برای تغییرات آب و هوایی وجود ندارد که به اتخاذ اقدامات مسوولانه تمام کشورها بستگی نداشته باشد و به این دلیل با تغییرات آب و هوایی مقابله خواهیم کرد که ما این سیاره را ترک خواهیم کرد. (US national security strategy,2010)
در سند 2015 آمده است که تغییرات اقلیمی، تهدیدی فوری و رو به رشد برای امنیت ملی آمریکاست، که در افزایش فجایع طبیعی، جاری شدن سیل مهاجران، و کشمکش بر سر منابع اساسی مانند آب و غذا موثر بوده است. آمریکا رهبری تلاشها را در داخل و در جامعه بین المللی برای مقابله با این چالش برعهده دارد. در استراتژی دولت بوش توجهی به این موضوع نشده بود. (US national security strategy,2015)
باب مک نالی رئیس شرکت مشاوره ای راپیدان گروپ گفته است که کشورهای نفت خیز خاورمیانه شامل عربستان خواستار روی کار آمدن هیلاری کلینتون به عنوان رئیس جمهوری بعدی آمریکا هستند.
در مجموع، جمهوریخواهان به دنبال استقلال انرژی به هر قیمتی از جمله گسترش صنت شیلق حفاری فراساحلی و بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی هستند. در مقابل دموکراتها امنیت انرژی امریکا را در ثبات و تعادل عرضه و بازار جهانی، توجه کمتر به صنعت شیل، ملاحظات زیست محیطی می دانند.
در صورت روی کار آمدن کلینتون، سیاستهای انرژی و محیط زیستی اوباما که مبتنی بر پارادیم لیبرالیسم و نئولیبرالیسم است دنبال خواهد شد و در صورت انتخاب ترامپ، شاهد یک شیفت پارادایمی به رئالیسم و نئورئالیسم خواهیم بود.
ترامپ و انرژی- محیط زیست
دیدگاههای ترامپ در مورد مسائل مختلف داخلی و بین المللی واکنشهای متعددی دربرداشته است. ترامپ در مورد انرژی، معتقد است که نفت نیروی حیاتی ایالات متحده است. ترامپ وعده «استقلال کامل در تامین انرژی» را برای هواداران خود مطرح میکند. ترامپ ، در عین حال به انرژیهای تجدیدپذیر نیز پایبند است و عقیده دارد «میتوان تمام اشکال انرژی را در کنار یکدیگر مصرف کرد.»
ترامپ در طول مبارزات انتخابات ریاست جمهوری خود در یک کنفرانس صنعت نفت در داکوتای شمالی، وعده داد مقررات تغییرات اقلیمی که دولت باراک اوباما متعهد شده را لغو و کشیدن خط لوله نفت "کی استون" را از سر بگیرد. این خط لوله، نفت کانادا را به پالایشگاههایی در سواحل خلیج مکزیک منتقل خواهد کرد. ترامپ تهدید کرده که خرید نفت را از عربستان کاهش خواهد داد، در صورت تحقق چنین موضوعی، موقعیت ریاض را تضعیف خواهد کرد و این مساله می تواند موقعیتی برای ایران در منطقه به وجود بیاورد.
ترامپ در تشریح مواضع خود در حوزههای انرژی و محیط زیست، ضمن وعده لغو توافق سال ۲۰۱۵ پاریس برای مقابله با تغییرات اقلیمی، خواهان افزایش استخراج سوخت فسیلی و کاهش مقررات زیست محیطی شد.
ترامپ، تغییرات آب و هوایی را یک فریب می داند. از نظر وی، توسعه خوب محیط زیست را ارتقا میدهد.. در مورد توافق اقلیمی پاریس، دونالد ترامپ گفت این "توافق، بوروکراتهای خارجی را قادر میسازد بر مقدار انرژی که ما در سرزمین خود مصرف میکنیم، کنترل داشته باشند."
این میلیاردر اهل نیویورک مشخصا به مشروعیت علمی دلایل انسانی تغییرات اقلیمی اشاره نکرد، اما گفت "ما به چالشهای زیست محیطی واقعی خواهیم پرداخت، نه به چالشهای دروغین که شنیدهایم." وی همچنین گفت در صد روز اول ریاست جمهوری خود، مقررات آژانس حفاظت از محیط زیست، که برای مهار تشعشات ناشی از نیروگاههای زغالی وضع شده را فسخ خواهد کرد.
ترامپ، همانند هم حزبیهای خود دگرگونیهای اقلیمی را ساخته دست بشر که نیاز به تغییر آن باشد، نمی داند. وی معتقد است:"گرم شدن زمین بزگترین مشکل ما نیست. باور کنید. آنها که ادعا تغییرات جوی را دارند همیشه در حال تغییر نام آن هستند. و الان به آن آب و هوای طاقت فرسا می گویند. نامهای این ادعا را تغییر می دهند. تغییر نام، کاری را از پیش نمی برد. بلی ما مشکل داریم اما مشکل ما هسته ای است. که باید دقیقا مراقب آن باشیم."
جرج پاپادوپولوس یکی از مهمترین مشاوران ترامپ در زمینه سیاست خارجی و انرژی است. دو نفر از پنج نفری که ترامپ به عنوان مشاورینش نام برد دارای پیشزمینه فعالیت در بخش خصوصی هستند. یکی از این افراد جرج پاپادوپولوس، فارغالتحصیل سال 2009 و یک وکیل حوزه انرژی، است. پاپادوپولوس در صفحهاش در لینکدین حضور در کنفرانس شبیهسازی دیپلماتیک سازمان ملل در ژنو را به عنوان یکی از تجربیات کاریاش برشمرده، اقدامی که تمسخر رسانههای آمریکایی را در پی داشت. لسآنجلستایمز مینویسد هیچ یک از کارشناسان حوزه انرژی در لندن، واشنگتن یا نیویورک این وکیل حوزه انرژی بینالمللی را که یکی از مشاورین سیاست خارجی ترامپ است نمیشناختند. اثر چندانی از پاپادوپولوس در حوزه نوشتاری در دست نیست. وی یک مقاله برای روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشته و سه مقاله نیز برای آروتزشوا، یک وبسایت اسرائیلی، به نگارش درآورده است. تمام مطالب وی در این مقالات را میتوان در جمله زیر خلاصه کرد: اسرائیل باید از گاز طبیعی که در سواحل شرق مدیترانه یافته استفاده کند تا پلی گازی با یونان و قبرس ایجاد کند - و معامله با ترکیه را به هر هزینهای شده کنار گذارد.
ترامپ مسیر سیاسی خود را بارها تغییر داده است. او زمانی دموکرات (2001 تا 2009) زمانی جمهوریخواه ( 1987 تا 1999- 2009 تا 2011 و از 2012 تا کنون) و گاه مستقل (2011 تا 2012) بوده است. حتی در دورانی (1999 تا 2001) در حزب رفرم عضویت داشت. کارشناسان با استناد به این موضوع، عدم ثبات فکری ترامپ را خطری برای ایالات متحده عنوان میکنند. از سوی دیگر60 نفر ازکارشناسان حزب جمهوریخواه هشدار دادهاند مواضع ترامپ، به کاهش امنیت آمریکا و تنزل جایگاه این کشور در عرصه بینالمللی میانجامد .
چگونگی پرداختن به مسائل زیست محیطی، پرسش عمده ای برای رئیس جمهوری بعدی آمریکا خواهد بود. آقای ترامپ، که بارها این نظریه علمی که تغییرات اقلیمی از اقدامات انسانی ناشی میشود را رد کرده و اعلام کرده است که بسیاری از پیشنهادها و طرحهای پرزیدنت اوباما را لغو خواهد کرد .رئیس جمهوری بعدی آمریکا ، از نظر قانونی اجازه نخواهد داشت مقرراتی را که اکنون در دادگاههای فدرال تحت بررسی است، بطور یکجانبه فسخ کند؛ و اگر، آنگونه که انتظار میرود پرونده به دادگاه عالی ارجاع شود، قضات درباره آن تصمیم خواهند گرفت. اما ترامپ، اگر انتخاب شود، میتواند قاضی جدیدی را برای کمک به لغو قانون منصوب کند.
به هرحال در صورت انتخاب احتمالی ترامپ به ریاست جمهوری، ما شاهد یک شیفت پارادامی از لیبرالیسم و نئولیبرالیسم اوباما به رئالیسم و نئورئالیسم ترامپ خواهیم بود. بدین معنا که این پارامترهای تغییر را می توانیم در استراتژی امنیت ملی رئیس جمهور احتمالی جمهوریخواه ببینیم. یعنی چندجانبه گرایی و نهادگرایی اوباما به یکجانبه گرایی ترامپ تبدیل شده، بحث پیوستن به پیمانهای زیست محیطی و سیاستهای انرژی تجدید پذیر کنار گذاشته شده و حتی حفاری فراساحلی و خط لوله کی استون عملیاتی خواهد شد. با انتخاب خانم کلینتون که در اکثر نظرسنجیهای عمومی و الکترول کالج پیشتاز است، رویکرد دولت اوباما با اندکی اصلاح ادامه پیدا خواهد کرد و شیفت درون پارادایمی خواهد بود.
فاتیما رضایی /نفت ما