به گزارشنفت ما، انتخاب بحث برانگیز و بهت آور قطر به عنوان میزبان جام جهانی فوتبال 2012 با شعار " در انتظار هیجان باشید" که با پشت سر گذاشتن رقبایی قدرتمند نظیر ایالات متحده و انگلستان به دست آمد ، همراه با میزبانی باشکوه آنان در بازی های آسیایی 2006 دوحه و مرحله نهایی رقابت های تنیس زنان ؛ نام قطر را به عنوان جزیره ای کوچک که آرزوهایی بزرگ را در سر دارد ؛ بر سر زبان ها انداخته است.
اگرچه در راهنمای سفر انتشارات LONELY PLANET از قطر به عنوان "کسل کننده ترین نقطه کره زمین" یاد شده است ، اما قطری ها با رونق گرفتن بازار انرژی در سال های اخیر ، دوحه را به ابرشهری پیشرفته تبدیل نموده اند که در نگاه اول یادآور آسمان خراش های منهتن نیویورک است. ساخت ده ها موزه ، موسسه پژوهشی و شعب دانشگاه های معتبر دنیا در کنار انتخاب "بنیاد قطر" به عنوان حامی مالی تیم فوتبال محبوب بارسلونا ، از دستاوردهای دولت قطر به شمار می رود.
از دیرباز ، پیشرفت اقتصادی و تامین امنیت نخستین و مهمترین دغدغه رهبران امیر نشین کوچک قطر بوده است. این شبه جزیره قرار گرفته بین دو کشور قدرتمند و بنیادگرای ایران و عربستان سعودی با دارا بودن سومین حجم ذخایر گاز دنیا که ذخیره گازیاش، برای ۲۰۰ سال آینده محور توسعه این کشور خواهد بود ، در یک دهه اخیر توانسته است با نقش آفرینی در بازار تجارت گاز بالاترین درآمد سرانه در میان کشورهای دنیا را با عدد رویایی 448269 دلار ، برای 250 هزار نفر شهروند قطری خود به ارمغان آورد.
بر روی کاغذ ، قطر حجم عظیمی از ذخایر گاز طبیعی برای صادرات دارد و همسایگانش با چشمانی نگران به دنبال منابع مطمئن تامین انرژی خود هستند تا پایه های اقتصادهای در حال رشد خویش را تقویت کنند. صدور گاز قطر به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس از گاز تولیدی فاز دوم پروژه "الخلیج گاز " این کشور که در سال 2010 میلادی افتتاح شد، نشان داد که نیاز به گاز در کشورهای دارای میادین سرشار نفت که در زمره بزرگترین صادر کنندگان نفت نیز به شمار می روند ، تا چه حد جدی است. در فاز دوم پروژه "الخلیج گاز " همه روزه 1.2 میلیارد فوت مکعب گاز تولید می شود که معادل 17 درصد گاز تولید شده در قطر است. با احتساب ظرفیت تولید در فاز نخست این طرح ، در مجموع بیش از 25 درصد گاز تولید شده قطر ، در این دو طرح تولید می شود و بقیه ظرفیت تولید گاز شیخ نشین قطر به تولید ال ان جی جهت صادرات به پنج قاره جهان اختصاص یافته است. دولت قطر، چندی پیش اعلام نمود که گاز تولید شده در فاز دوم طرح الخلیج گاز برای تامین نیاز داخلی بویژه نیروگاه های تولید برق ، مجتمع های بزرگ شیرین کننده آب دریا و پیشبرد اهداف اقتصادی قطر که از سال ها پیش با رشد اقتصادی دو رقمی به پیش می تازد ، در نظر گرفته شده است.
قطر هم اینک بزرگ ترین تولید کننده ال ان جی دنیاست. همچنین آنها در شمار رهبران بازار تبدیل گاز طبیعی به مایع محسوب می شوند. از سوی دیگر، پیش بینی می شود که در دهه های آتی ، تقاضای داخلی گاز قطر ، دو برابر شده و علی رغم وجود منابع فراوان نفت در منطقه خاورمیانه، گاز در بخش های پتروشیمی، شیرین کردن آب دریا و تولید برق همچنان به عنوان موتور پیشرفت به حساب آید. چرا که رشد سالانه مصرف برق در این منطقه بیش از شش درصد است و با وجود رقابت بخش های تولید برق و مجتمع های پتروشیمی برای تصاحب گاز بیشتر و گسترش دامنه خصوصی سازی در تعدادی از کشورهای حوزه خلیج پارس نظیر کویت ، این مسابقه وارد مرحله جدیدی شده است.
چندی پیش عبدالله العطیه ، وزیر انرژی قطر اعلام نمود که دوحه بخشی از گاز تولیدی خود را در فصل تابستان که تقاضای بازارهای جهانی کاهش می یابد ، به همسایگانش در آب های خلیج پارس اختصاص خواهد داد. اما به چند دلیل و بویژه مساله تعیین قیمت گاز صادراتی ، رهبران قطر تاکنون با وجود همه رایزنی های سیاسی و دامنه دار رهبران کویت، عمان، امارات متحده عربی و بحرین ، به هیچ معاهده درازمدتی برای صدور گاز به کشورهای همسایه خود تن نداده اند.
جاناتان استرن ، مدیر انستیتوی پژوهش های انرژی دانشگاه اکسفورد که کتاب "کلاف سردرگم گاز در شورای همکاری خلیج پارس "را نگاشته است، می گوید: این شرایط یک معضل جدی را به وجود آورده است که البته هیچ راه حل آسانی نیز ندارد.
وی در ادامه می گوید: شما بهت زده می شوید که چرا آنها حاضر به پرداخت بهای واقعی گاز مورد نیاز خود به قطر نیستند. و احتمالا رهبران این کشورهای عرب، برای اقناع مردم کشورشان ترجیح می دهند که همانند عربستان سعودی نفت خود را بسوزانند و یا همانند کویت از سایر کشورهای دنیا ، ال ان جی خریداری کنند. به هر حال باید خاطر نشان کرد که شرایط عدم اطمینان کنونی برای صدور با ثبات گاز قطر به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس از گذشته و برای سال های متمادی ، وجود داشته اس
ت. هرچند کاسته شدن از تعداد گزینه های فراروی این کشورهای مصرف کننده ، به پیچیده شدن شرایط انجامیده است.
در سال2005 میلادی، ماراتون برداشت از میدان گنبد شمالی (مشترک با میدان پارس جنوبی ایران) که بزرگترین میدان گازی مستقل دنیاست و حدود 15 درصد ذخایر گاز متعارف اثبات شده دنیا را در خود جای داده است، توسط قطر سرعتی دوچندان گرفت. دو سال بعد ، طرح فروش روزانه دو میلیارد فوت مکعب گاز به امارات متحده عربی و عمان براساس قیمت گذاری توافقی از محل تولیدات پروژه دلفین کلید خورد. از آن سال تاکنون همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج پارس به استثنای عربستان سعودی ، مذاکرات متعددی برای افزایش ظرفیت گاز صادراتی قطر و ساخت خطوط لوله زیردریایی انتقال گاز قطر به کشورهایشان داشته اند که همه این تلاش ها ، بی نتیجه بوده است. گفته می شود اختلاف نظرهای گسترده بر سر قیمت گاز صادراتی و مناقشات مرزی ، از دلایل اصلی شکست این گفتگوها بوده است.
استرن معتقد است: پیام چنین شرایطی اینست که قطری ها نمی خواهند فروش گاز خود را به فعالیتی خیریه تبدیل کنند. به عبارت دیگر ، دولت های حاشیه خلیج پارس باید بهایی مشابه کشورهای دیگر برای دریافت گاز مورد نیاز خویش بپردازند. و این قیمت، برابر با قیمت ال ان جی صادراتی قطری ها به پنج قاره دنیا ، خواهد بود.
هم اینک قیمت هر یک میلیون بی تی یو ال ان جی با کاهشی قابل توجه نسبت به سال های گذشته ، به حدود چهار دلار رسیده که پیش بینی می شود با افزایش تقاضا ، دوباره رشدی صعودی یابد. گفته می شود در قراردادهای درازمدت صدور ال ان جی قطر، قیمت ها بر اساس قیمت های بازار جهانی نفت تنظیم شده است که بسیاری از کارشناسان معتقدند چنین الگویی باعث گردیده قیمت گاز صادراتی قطر به همسایگانش ، دو برابر قیمت منطقه ای آن تعیین شود. و البته فراموش نکنیم که حتی با قیمت های بازارهای جهانی ، کشورهای حاشیه خلیج پارس گزینه های اندکی برای تامین انرژی خود دارند.
براساس برنامه ریزی های کلان حوزه انرژی ، دولت امارات متحده عربی در نظر دارد تا دو نیروگاه عظیم هسته ای احداث کند. هرچند آنها فعلا هیچ برنامه ای برای استخراج منابع فراوان گاز ترش موجود در محدوده آب های سرزمینی خود ندارند. دولت عربستان نیز همچنان سوزاندن نفت در بخش های مختلف اقتصادی خود را در دستور کار دارد که حجم نفت مصرفی دولت ریاض را به عدد بهت آور 2 میلیون بشکه در روز رسانده است. در غربی ترین بخش خلیج پارس نیز ، کویت واردات ال ان جی از طریق پایانه وارداتی شناور خود را ادامه می دهد که تنها بخش اندکی از نیاز آنها ، توسط قطری ها تامین می شود.
همه کشورهای حاشیه خلیج پارس به استثنای عربستان سعودی ، در سال های اخیر ، مذاکراتی با دولت ایران به عنوان تنها گزینه دیگر موجود در منطقه برای ساخت خط لوله واردات گاز از این کشور( با اولویت تامین از میدان پارس جنوبی) انجام داده اند که تاکنون این مذاکرات به نتیجه قابل توجهی نرسیده است.
از سوی دیگر، مناقشات دامنه دار تعیین خطوط مرزی در میان کشورهای منطقه خلیج پارس ، سیاست های توسعه قطر در بخش انرژی را تحت تاثیر قرار داده است. خط لوله دلفین به عنوان تنها خط لوله صدور گاز در آب های خلیج پارس ، به دلیل ادعای دولت عربستان سعودی مبنی بر قرار گرفتن آن در آب های حاکمیتی این کشور، عملا غیر عملیاتی شده است. همچنین رهبران ریاض با ساخت خط لوله دوم صدور گاز قطر به کویت از طریق بحرین، به دلیل عبور آن از آب های تحت حاکمیت خود ، مخالفت نموده اند. و در سال های اخیر چندین مورد تبادل آتش بین نیروهای مرزبانی این کشورها در آب های خلیج پارس به دلیل نقض خطوط مرزی از سوی طرفین، گزارش شده است.
اگرچه عربستان سعودی با داشتن ذخایر قابل توجه گاز ، در این کشمکش ها،آسیب های کمتری دیده است ، اما باید به این نکته توجه کرد که آنان کمبودهای خود را در این بخش را با توجه به وجود ظرفیت خالی در بخش تولید نفت ،جبران نموده اند.
استرن معتقداست: به نظر می رسد سایر کشورهای منطقه، سرانجام باید به قیمت های بالاتر گاز با وجود مخالفت های داخلی با پرداخت چنین بهایی در کشورشان ، تن دهند. همچنین رهبران محافظه کار این کشورها باید به تابوی افزایش قیمت حامل های انرژی در کشورشان تن دهند که چنین اتفاقی در این منطقه بی سابقه است. چرا که همگان می دانند رشد اقتصادی وثبات سیاسی کنونی در کشورهای حاشیه خلیج پارس با سوزاندن منابع ارزان انرژی، پیوند خورده است. به عنوان مثال، با وجود مذاکرات فراوان امارات متحده عربی با مدیران غول نفتی آمریکایی"کونوکو فیلیپس" برای توسعه یک طرح فراساحلی تولید گاز، سرانجام به دلیل پیش بینی فقدان سودآوری به دلیل قیمت های پایین کنونی حامل های انرژی در خاک امارات متحده عربی و پافشاری دولت امارات بر اعطای یارانه های پنهان انرژی به شهروندانش در این قرارداد ، این شرکت از ادامه مذاکرات چشم پوشی کرد.
در این میان ، شانس دیگر همسایه های قطر برای به سرانجام رسیدن مذاکرات طرفین، عملیاتی شدن طرح "برزان" قطر با ظرفیت تولید روزانه 1.5 میلیارد فوت مکعب گاز است. درعین حال ، قطری ها طرح های بلند پروازانه ای برای صادرات گاز به لبنان و قطر و حتی ساخت خط لوله صدور گاز به اروپا دارند. چراکه این مشتریان جدید ، خواهان پرداخت بهای گاز خریداری شده بر اساس قیمت های بازارهای جهانی هستند. رویکرد قطری ها به صادرات ال ان جی تا حدود زیادی به ویژگی های جغرافیایی قطر و مخالفت عربستان سعودی به عنوان تنها همسایه دارای مرز خشکی با آنها با ساخت هرگونه خط لوله برای صدور گاز به کشورهای دوردست است. و با وجودی که قطری ها با امضای توافق نامه همکاری در نظر داشتند تا به عنوان یکی از تامین کنندگان نابوکو مشارکت داشته باشند ، اما مخالفت سخت گیرانه ریاض راه را بر هرگونه توافقی بین طرفین مذاکرات بست.با نگاهی به نقشه جغرافیایی قطر نیز می توان دریافت که کشور قطر ، همچون یک زندانی در بند است که در انتهای یک کوچه بن بست گرفتار می باشد.
با وجودی که قطری ها ، بزرگ ترین تولید کننده ال ان جی دنیا به شمار می روند، اما قطری ها دیگر برنامه ای برای توسعه ظرفیت تولید خود ندارند. چراکه به عنوان مثال ، گفته می شود برنامه جاه طلبانه استرالیا برای ساخت هشت پروژه جدید تولید ال ان جی و راه اندازی آنها درفاصله سال های 2014 تا2020 میلادی ،یکی از دلایل چنین تصمیمی است.
در این میان ، به دلیل فاصله زیاد آمریکای شمالی از خاورمیانه و بازار به شدت رقابتی گاز در آسیا، فروش گاز به اروپا ، تنها گزینه قطری ها به شمار می رود. اما کشف یک میدان گازی جدید در آب های مدیترانه و در نزدیکی کشورهای اسراییل، لبنان ،قبرس و سوریه ، ممکن است به محدودیت های عربستان برای ساخت خط لوله صادرات گاز قطر به سواحل مدیترانه پایان دهد. البته در این میان، حزب الله لبنان اعلام کرده که بخشی از این میدان جدید در آب های لبنان است و از پایمال شدن حقوق کشورشان ، جلوگیری خواهند کرد.
هم اینک 70 درصد درآمد رهبران خیال پرداز دوحه به صورت مستقیم از تجارت گاز ، تامین می شود. اما آنچه باعث گردیده که رویاهای رهبران امیرنشین کوچک قطر ، یکی پس از دیگری تحقق یابد ، اتکای دوحه به قدرت هایی بزرگتر بر حفظ حاکمیت خود است. به هرحال هیچ چیز رایگان نیست و سرسپردگی قطری ها به ایالات متحده ، با در اختیار نهادن دو پایگاه نظامی در مناطقی استراتژیک به ارتش ایالات متحده ، اثبات شده است.و پایگاه العدید آمریکایی ها ، بزرگ ترین پایگاه ارتش ایالات متحده در خارج از کشورشان به حساب می آید. اطلاعات محرمانه منتشر شده در پایگاه ویکی لیکس نشان می دهد که60 درصد هزینه های این پایگاه ها، توسط قطری ها پرداخت می شود. و اگرچه با سلاح می توان با حملات نظامی خارجی روبرو شد ، اما رهبران قطر برای حباب در آستانه انفجار نارضایتی های اجتماعی در اطراف خود ، چه کاری می توانند انجام دهند؟
دولت قطر که بر خلاف همسایگانش تلاش دارد تا همواره چهره ای پیشرو در جهان عرب و مدافع مردم سالاری از خود به نمایش گذارد ، در دو دهه اخیر رقابت سنگینی با ابوظبی و دوبی برای ساخت کانون تجارت و اقتصاد در خاورمیانه داشته است . اما نکته کلیدی اینست که بر خلاف دوبی و ابوظبی که قلعه های شنی خود را بر اساس بورس بازی و وام های کلان اعتباری بنا نهاده بودند و به دنبال بحران اقتصاد جهانی چهار سال پیش تا مرز فروپاشی پیش رفتند ، رهبران دوحه توسعه خود را بر اساس درآمدهای هنگفت به دست آمده از محل فروش انرژی ، بنیان نهاده اند.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی ؛ امیر کنونی قطر که به دنبال یک کودتای نظامی و با سرنگونی حکومت پدرش، قدرت را در سال 1994 میلادی به دست گرفت ، راه اندازی شبکه خبری ماهواره ای محبوب الجزیره با پخش برنامه به دو زبان عربی و انگلیسی و برای جریان سازی در میان 1.5 میلیارد مسلمان سراسر دنیا ، را در صدر از اقدامات خود قرار داد.
بعدها در نا آرامی های منطقه بویژه زد و خوردهای سال 2008 لبنان (که تا آستانه روی دادن یک جنگ داخلی پیش رفت ) و درگیری ها در مناطقی نظیر جیبوتی ، سوریه ، بحرین ، اریتره و سودان، دولت قطر به عنوان میانجی به دستاوردهای بزرگی به عنوان یک طرف سوم میانه رو و خیرخواه ، دست یافت.
با آغاز بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا ، شبکه الجزیره به عنوان شبکه ای پیشرو ، تلاش کرد تا سردمدار اصلاحات در جهان عرب گردد. در آشوب های لیبی ، یمن ، مصر ، تونس و سودان ، دولت قطر خود را به عنوان دولتی طرفدار دموکراسی و تاثیر گذار در مناسبات منطقه ای نشان داد. هر چند با وجود چنین ادعاهایی ، آنان در برابر سرکوب و کشتار وحشیانه شیعیان بحرینی که در 25 مایلی دوحه و به دست خاندان الخلیفه روی می دهد ، سر خود را به زیر برف فرو نموده اند. چرا که اعضای شورای همکاری خلیج پارس مصمم هستند تا از همه راه حل های ممکن برای بر سر قدرت نگاه داشتن رژیم کنونی ، بهره ببرند.
قطر به عنوان عضو فعال اوپک ، در حالی صادرات گاز به بازار اروپا را هدف گرفته است که با توجه به ساخت چندین خط لوله در خاک ترکیه از مبدا میدان شاه دنیز ، سوریه تنها مسیر دستیابی قطری ها به قاره سبز خواهد بود. لذا اگرچه در آغاز بحران سوریه قطری ها تلاش کردند تا دولت آشتی ملی را در این کشور تشکیل دهند اما بعدها با تغییر موضعی آشکار در کنار دولت ترکیه ، خواهان براندازی دولت بشار اسد هستند. ایجاد حکومت اخوان المسلمین در سوریه آرمان کنونی دولت قطر است که سرازیر کردن کمک های هنگفت مالی و نظامی به سوی مخالفان دمشق از ابزارهای دستیابی به این هدف به شمار می رود. از سوی دیگر ، چنین تغییری به معنای ناکام شدن آرزوی دیرینه رهبران ریاض در ایجاد دولتی وهابی در دمشق خواهد بود.
قطری ها با حمایت از ایجاد یک مرکز کنترل و راهبری گروه های مخالف سوریه در شهر آدنا در مرز ترکیه و سوریه (شهری که پایگاه هوایی اینجرلیک که مقر نیروی هوایی امریکا محسوب میشود، در آن قرار دارد) به تجهیز مخالفان بشار اسد می پردازند. هرچند معاون وزیر خارجه عربستان سعودی نیز برای عقب نماندن از این اتفاقات ، خواهان مشارکت ریاض در ایجاد یک ائتلاف سه جانبه با حضور ترکیه ، قطر و عربستان سعودی برای تسریع در براندازی حکومت دمشق شده است. پیش بینی می شود که نبردهای سوریه تا ماه های متمادی ادامه یابد ، هرچند قطری ها خود را برای نبردی درازمدت آماده کرده اند.
و با وجود همه این اتفاقات ، قطری ها در عین حال قراردادهای هنگفتی برای بازسازی تاسیسات و برداشت بیشتر از میادین گازی خود در دست اجرا دارند. چرا که به خوبی دریافته اند آینده اقتصاد رویایی و جاه طلبانه دولتمردان قطر ، در گروی موفقیت بیش از پیش آنها در تولید و بازاریابی و فروش ذخایر زیر زمینی گاز طبیعی آنان است.