به گزارش نفت ما،خردادماه سال ٨٩ زمانی که قرارداد توسعه 35 ماهه ٥ فاز پارس جنوبی به ارزش ٢١ میلیارد دلار نهایی شد، از همان ابتدا برخی از کارشناسان، این رویداد را مصداق ضربالمثل "سنگ بزرگ علامت نزدن است" دانسته و این قراردادها را غیر فنی و محکوم به شکست دانستند.
به نقل از یسنا، درآمد ایران با توسعه ١٤ فاز باقیمانده میدان مشترک پارس جنوبی می توانست به بیش از ٣٠ میلیارد دلار یعنی تقریبا روزی ١٠٠ میلیون دلار برسد، این میزان پول، مسئولیت و سنگینی ماموریت مدیران صنعت نفت را در حوزه پارس جنوبی بیشتر می کند، اما در آن زمان دخیل شدن سیاست در امور جاری این میدان مشترک و اجرای ناقص برنامههای تعریف شده به دلایل گوناگون اعم از نبود مدیریت و محدودیتهای تحریم باعث شد این فازها با وجود جذب بیش از 40 میلیارد دلار منابع مالی به سرانجام نرسند؛ فازهایی که در ظاهر 35 ماهه بودند اما گویا به طور متوسط بیشتر از 80 ماه به طول میانجامند.
میدان مشترک نفتی و گازی پارس جنوبی که به عنوان یکی از بزرگترین مخازن گازی جهان شناخته می شود، در سالهای پایانی دهه 1380 با استراتژی توسعه همزمان با تأکید بر استفاده کامل از ظرفیت پیمانکاری و مهندسی کشور مدیریت شد، اما در این شیوه مدیریتی، تأمین منابع مالی لازم به هر دلیل (تشدید تحریمها و یا سوء مدیریت) به چالشی اساسی در بهره برداری از همه فازهای درحال توسعه بدل شد.
هم اکنون در حالی 60 ماه از امضای قرارداد پنج فاز باقیمانده میدان گازی مشترک پارس جنوبی میگذرد که براساس برنامه از پیش تعیین شده این فازها باید تقریبا دو سال پیش به صورت کامل به مدار تولید می آمدند، اما این فازها به طور متوسط در نهایت دارای پیشرفت فیزیکی 75 تا 85 درصدی هستند و این امر حکایت از عقب افتادگی کشور در برداشت از این میدان مشترک دارد.
سنگ بزرگ علامت نزدن است
٢٥ خردادماه سال ٨٩ زمانی که قرارداد توسعه چند فاز پارس جنوبی شامل فازهای ١٣، ١٤، ١٩، ٢٠ و ٢١ و ٢٢ تا ٢٤ به ارزش ٢١ میلیارد دلار میان شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای پیمانکار داخلی نهایی شد، از همان ابتدا برخی از کارشناسان، این رویداد را مصداق ضرب المثل سنگ بزرگ علامت نزدن است دانسته و این قراردادها را محکوم به شکست دانستند.
آنها تاکید کردند که امکان تحقق چنین وعدهای با توجه به حجم کار بخش دریا و خشکی وجود ندارد؛ حتی پیشبینی کردند که فازهای ١٥، ١٦، ١٧و ١٨ هم که قراردادش قبل از فازهای جدید امضا شده بود، بویژه در بخش دریا به زمان این قراردادهای جدید نمیرسد، اما از قرار مسئولان غیر نفتی آن زمان تحت تاثیر مسائل غیر فنی روی حرف خود پافشاری کردند تا امروز آمار و ارقام کنونی از پیشرفت واقعی این فازها حرفی دیگر بزند. به این ترتیب نشان داده شد که وعده به تولید رساندن سی و پنج ماهه این فازها، به هیچ وجه قابل تحقق نبوده است.
صنعت نفت ایران هم اکنون بخش عمده نیرو و سرمایه خود را برای به بهره برداری رساندن فازهای باقیمانده میدان مشترک پارس جنوبی به کار بسته است. امروز نه تنها صنعت نفت، بلکه همه تصمیمگیران کشور مصمم به توسعه هر چه سریعتر فازهای باقیمانده این میدان هستند و از این رو پروژه های توسعه این میدان مشترک به خط قرمز پروژه های صنعتی ایران بدل شده است، زیرا در حال حاضر قطر، معادل ١٦ فاز پارس جنوبی را به مرحله تولید رسانده و چیزی در حدود ٢ برابر ایران (٦٥٠ میلیون متر مکعب در روز) از این میدان مشترک تولید می کند.
برخی برآوردها نشان می دهد که ارزش خام فروشی گاز میدان پارس جنوبی، سالانه تا چهار هزار و ٤٠٠ میلیارد دلار و در صورت تبدیل به ارزش افزوده، به بیش از هشت هزار و ٨٠٠ میلیارد دلار و حتی پنج تا ١٠ برابر این مبلغ افزایش می یابد. ذخیره گاز این بخش از میدان ١٤,٢ تریلیون متر مکعب گاز به همراه ١٩ میلیارد بشکه میعانات گازی است که ٨ درصد از کل گاز دنیا و ٤٧ درصد از ذخایر گاز کشور را شامل میشود.
ایران بابت هر روز تاخیر در بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی ۱۰۰ میلیون دلار ضرر میکند و برای تحقق اهداف توسعهای در پارس جنوبی ایران باید ماهانه یک میلیارد دلار تامین مالی و هزینه کند. این درحالی است که طبق قراردادهای بسته شده در پارس جنوبی باید ٤٣ میلیارد دلار منابع مالی برای توسعه این میدان مشترک هزینه شود که تاکنون در مجموع برای توسعه فازهای گازی این میدان مشترک حدود ٣٤ میلیارد دلار پرداخت شده است.