بارها درباره اهمیت گاز در کشور سخن گفته شده است. اینکه گاز محور توسعه است، گاز پیشران صنعت نفت است، گاز عامل رشد اقتصادی و رفاه است و مسایلی از این دست، حتی اگر در ظاهر هم شبیه شعار باشند، واقعیتهایی انکارناپذیر محسوب میشوند که نمیتوان با بی تفاوتی از کنار آنها عبور کرد. گاز واقعا میتواند محور توسعه، عامل رشد اقتصادی و وسیله ای برای رفاه باشد.
به گزارش نفت ما ، اما آنچه در مورد گاز در میان افکار عمومی رایج شده، صرفا نقش گاز به عنوان یک منبع انرژی مناسب برای گرمایش و پخت و پز است که البته در این نگرش نمیتوان عامه مردم را هم مقصر دانست. چرا که وجه ملموس صنعت گاز برای عموم مردم، مصرف آن به عنوان یک منبع انرژی مناسب برای گرمایش و همچنین پخت و پز بوده است. این وجه بویژه برای مردم با سنینی که دردسرهای استفاده از نفت را برای گرمایش در زمستان و مصیبتهای تهیه سیلندر گاز مایع را برای پخت و پز به یاد دارند ملموس تر است. چرا که سالهاست در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور، استفاده از گاز رواج یافته و رفاهی نسبی برای استفاده کنندگان بویژه در مناطق سردسیر فراهم کرده است. اما آیا تنها وجه مثبت گاز، رفاه حاصل از بهره گیری از آن به عنوان یک منبع انرژی برای گرمایش است و مردم از سایر مزایای گاز، از آنجا که ملموس نیست نمیتوانند بهرهمند شوند؟ پاسخ قطعا منفی است اما برای بررسی آن لازم است سایر مزیتهای گاز برای عموم مردم تشریح شود تا مردم بدانند گاز میتواند ارزشی فراتر از استفاده از آن به عنوان وسیله گرمایش داشته باشد. ایجاد این نگرش هم مستلزم ترویج نگرش ملی به صنعت گاز است، نگرشی که نشات گرفته از اهمیت گاز به عنوان یک ثروت ملی میتواند باشد.
چرا گاز، ثروت ملی است؟
اینکه گفته میشود گاز یک ثروت ملی است، حاصل سالهای بسیار طولانی است چراکه گاز طبیعی دارای تاریخی چند هزار ساله است. گاز تاریخچه ای طولانی دارد. تقریباً در سال 940 قبل از میلاد یعنی حدود 3000 سال پیش بود که مردمان سرزمین چین با استفاده از نیهای تو خالی گاز طبیعی را از محل آن در خشکی به ساحل رسانده و از آن برای جوشاندن آب دریا و استحصال نمک استفاده میکردند. برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند که چینیها چاههای گاز را حتی تا عمق 600 متری نیز حفر میکردند که البته این موضوع اثبات نشده است. همچنین حفر چاههای گاز در ژاپن در حدود سال 600 قبل از میلاد گزارش شدهاست. سایر تمدنهای باستانی نیز خروج گاز از زمین را متوجه شده و دریافته بودند که گاز قابل اشتعال است و میسوزد. لذا معابدی برای محصور نگه داشتن این "شعلههای جاودان" پر رمز و راز که بازدیدکنندگان به دیده احترام به آنها مینگریستند بنا شد. گزارشهای مختلفی از ستونهای آتش و آبی جوشان و سحرآمیز که مانند روغن شعلهور میشد به ثبت رسیدهاست. اما این گاز طبیعی که 3000 سال پیش به صورت اولیه کشف شد، تاریخی به مراتب طولانی تر دارد. میلیونها سال قبل گاز طبیعی و نفت خام در اثر تجزیه و فاسد شدن گیاهان و اجساد حیوانات در ته دریاها و اقیانوسهای قدیمی به وجود آمد. بخش اعظم این مواد ارگانیک در هوا تجزیه و وارد جو شد. ولی بخشی دیگر قبل از تجزیه، مدفون یا وارد آبهای راکد و فاقد اکسیژن شده و از اکسیده شدن آنها جلوگیری به عمل آمد. بنابراین تشکیل گاز طبیعی میلیونها سال به طول انجامیده و به دلیل مدت زمان طولانی که ایجاد آن به طول انجامیده است، به زودی قابلیت جایگزینی ندارد و به همین دلیل هم آن را یک ثروت ملی میدانند و همه جا تاکید میشود که در مصرف گاز باید
صرفهجویی کرد.
از 80 سال پیش شروع شد
اهمیت گاز طبیعی به عنوان سوخت مورد استفاده در زندگی بشر در حدود 80 سال پیش یعنی از اوایل دهه 1930 آشکار و استفاده از آن با این عنوان شد. در اواخر قرن بیستم مشخص شد که گاز طبیعی در بخش اعظم جهان صنعتی به یک منبع انرژی بسیار ضروری و حیاتی مبدل شدهاست. زغالسنگ در قرن نوزدهم انقلاب صنعتی را سبب شد و نفت خام که سوخت قرن بیستم بود باعث توسعه اقتصادی در جهان شد و اکنون نوبت گاز طبیعی بود.
گاز طبیعی عمدتاً از متان (CH4) یعنی سادهترین نوع هیدروکربن و هیدروکربنهای پیچیدهتر و سنگینتری چون اتان (C2H6)، پروپان (C3H8) و بوتان (C4H10) تشکیل شدهاست.در این میان گاز اتان برخی از میدانها درصد قابل ملاحظهای ( تا حدود10 درصد یا کمی بالاتر) را تشکیل میدهد. حال آنکه گازهای سنگین تر اجزای بسیار کوچکی را در ترکیب گاز طبیعی شامل میشوند. همچنین ترکیباتی از قبیل H2S،CO2،N2 نیز همراه گاز طبیعی یافت میشوند که درصد آنها در مخازن مختلف و حتی در قسمتهای مختلف از یک مخزن، با یکدیگر متفاوت است. همچنین آب نیز همیشه با گاز طبیعی استخراج شده از مخازن همراه است که در پالایشگاهها در بخشی به نام واحد نم زدائی، آب و ترکیبهای مزاحم که سبب پائین آوردن ارزش حرارتی گاز شده و همچنین مشکلاتی در انتقال و مصرف گاز به وجود میآورند، از گاز طبیعی تفکیک میشوند و پس از آن، گاز به خطوط انتقال و در نهایت به مصرف کنندگان تحویل میشود.
گاز، سوخت پاک
آنچه موجب شد استفاده از گاز طبیعی به عنوان سوخت با سرعتی بالا در جهان گسترش یابد، مزیت مهم آن به عنوان یک سوخت پاک در مقابل سوختهای فسیلی بود که آلودگی فراوانی ایجاد میکنند. گاز طبیعی بعد از هیدروژن پاکترین نوع سوخت فسیلی برای طبیعت است. زیرا عمدتاً دیاکسیدکربن و بخار آب تولید میکند. تقاضای جهانی انرژی طی دویست سال اخیر به دلیل نگرانیهای زیست محیطی به سمت سوختهایی با محتوای کربن کمتر متمایل شده است. طی این مدت انرژی مورد نیاز انسان از چوب (با محتوای کربن 25/1 نسبت به هیدروژن موجود در آن) به زغالسنگ سپس به نفت و در حال حاضر به گاز طبیعی (گاز متان با میزان کربن 65 درصد) تغییر کرده و در این راستا سهم گاز طبیعی به عنوان سوخت در حال افزایش است. گاز طبیعی منبع انرژی تقریباً پاکیزه، فراوان و ارزان قیمتی است که هم اکنون نیز به مقیاس وسیع برای مصارف صنعتی و خانگی به کار رفته و در طی دهههای آینده بهرهبرداری از آن گسترش خواهد یافت. در توسعه اقتصادی جهان، مناطق و کشورهای مختلف، به دلیل منابع و ذخایر عظیم در دسترس و توسعه تکنولوژیهای خلاق، باعث کاهش هزینهها و زمان اجرای پروژهها و در نتیجه بهبود اقتصاد پروژههای توسعه و انتقال گاز شده است. همچنین تلاش جهانی برای کاهش گازهای گلخانهای و گاز CO2 مزیت استفاده از گاز طبیعی در مقایسه با سایر سوختها را نشان میدهد. به طور خلاصه، گاز یک سوخت پاک است و به همین دلیل استفاده از آن در دنیا روز به روز در حال افزایش است و این امر در مورد صنایع – و نه صرفا مصارف خانگی– نیز مشهود است. دولتها و صاحبان صنایع امروزه به دنبال آن دسته از حاملهای انرژی هستند که آلایندههای کمتری تولید میکنند. به همین دلیل جهان به گاز طبیعی روی آورده است. در واقع گاز طبیعی در هر واحد انرژی حدود 24 درصد نسبت به نفت خام و 42 درصد نسبت به زغالسنگ گازهای آلاینده کمتری تولید میکند و این بیانگر آن است که میتوان انرژی بیشتری مصرف کرد اما در مقایسه با نفت خام و زغالسنگ، آلایندههای کمتری تولید کرد تا بدین ترتیب به حفاظت از محیط زیست نیز یاری رساند. همین ویژگی گاز طبیعی یعنی پاک بودن آن در مقایسه با سایر منابع انرژی که پیش از آن مورد استفاده قرار میگرفت موجب شد مصرف گاز طبیعی در آخرین دهه از قرن بیستم در اروپا به شدت افزایش یابد به طوری که در آلمان 30 درصد، در ایتالیا 50 درصد و در انگلیس 100 درصد رشد داشته است و در مقابل تولید گاز آلاینده CO2، به همین نسبت کاهش یافته است. در حال حاضر بیش از 20 درصد مصرف جهانی انرژی را گاز طبیعی تشکیل میدهد که با آهنگ 4/2 درصد در حال رشد است. اما نکته مهم این است که گاز طبیعی به عنوان سوختی که اثرات زیانآور کمتری نسبت به سوختهای فسیلی دارد، جزء منابع تجدید ناپذیر است و به همین دلیل لازم است به آن به عنوان یک ثروت ملی نگریست و از آن بیش از سایر منابع انرژی محافظت کرد.
گاز طبیعی فقط سوخت نیست
بر خلاف آنچه در افکار عمومی رواج یافته، تنها کاربرد یا حتی مهمترین کاربرد گاز طبیعی، استفاده از آن به عنوان سوخت نیست و کاربردهای مهم دیگری نیز دارد. مواد تشکیل دهنده گاز طبیعی هر یک کاربردهای فراوانی دارند که در کشور ما با توجه به حجم عظیم ذخایر گازی و همچنین توسعه صنعت پتروشیمی به عنوان صنعتی که از خوراک گازی بسیار بهره میبرد این کاربردها شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان نمونه، متان یکی از مواد خام اصلی برای ساخت حلالها و دیگر مواد شیمیایی ارگانیک است. پروپان و بوتان نیز از گاز طبیعی استخراج میشوند. گاز نفتی مایع شده (Liquefied Petroleum Gas) یا (LPG) اصولاً همان پروپان است و اغلب به جای گاز طبیعی در مناطق فاقد خطوط لوله مورد استفاده قرار میگیرد. البته گاز طبیعی غالباً ناخالصیهایی چون دیاکسیدکربن (گاز اسیدی)، سولفید هیدروژن (گاز ترش) و آب و همچنین نیتروژن، هلیوم و سایر گازهای نادر را به همراه دارد اما همین ناخالصیها هم کاربرد دارد. به عنوان نمونه، دیاکسید را به میادین نفتی قدیمی و فرسوده تزریق میکنند تا ضریب بازیافت و میزان تولید آنها افزایش یابد. نیتروژن نیز گازی است قابل تزریق به حوزههای نفتی و هلیوم در صنایع الکترونیک تارتل موارد استفاده ارزشمند و فراوانی دارد. بنابراین گاز طبیعی هر چند در میان افکار عمومی به عنوان یک ماده سوختی شناخته میشود اما مهمترین کاربرد آن استفاده به عنوان منبع سوخت برای گرمایش یا پخت و پز نیست و مصارف فراوان دیگری هم دارد که ارزش افزوده ای به مراتب بیش از استفاده از آن به عنوان سوخت نصیب کشور و مردم میکند.
گاز، موتور محرکه پتروشیمی ها
صنعت گاز به عنوان تامین کننده خوراک مجتمعهای پتروشیمی، نقش مهمی در کاهش خام فروشی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در حوزه پتروشیمی ایفا میکند. متان، پروپان و... به عنوان مهمترین مواد اولیه مورد استفاده در صنایع پتروشیمی از صنعت گاز استخراج میشوند. در شرایطی که یکی از برنامههای اصلی کشور ما در حوزه اقتصاد جلوگیری از خام فروشی است، با توسعه صنایعی همچون پتروشیمی میتوان با خام فروشی مقابله کرد و نفت و گاز را به موادی با ارزش افزوده به مراتب بالاتر تبدیل کرد. پتروشیمی صنعتی سودآور محسوب میشود که اگر به عنوان زنجیره کامل ارزش با صنایع تکمیلی و پایین دست آن مورد توجه قرار گیرد، نه تنها نقش مهمی در رونق اقتصادی کشور ایفا میکند بلکه اشتغالزایی بسیار بالایی هم دارد. متاسفانه در کشور ما در برخی مقاطع زمانی شاهد غلبه نگرشهای محلی و منطقه ای به جای نگرشهای ملی بودیم و به همین دلیل توسعه مجتمعهای پتروشیمی در مناطق مختلف مورد توجه قرار گرفت بدون آنکه به خوراک این مجتمعها یا اهمیت صنایع تکمیلی آن توجه شود و حاصل آن وجود 70 پروژه نیمه تمام صنعت پتروشیمی در کشور است که اغلب آنها پیشرفت فیزیکی کمتر از 65 درصد دارند. درحالیکه اگر صنایع پایین دست و تکمیلی صنعت پتروشیمی هم مورد توجه قرار میگرفت شاهد رونق اقتصادی فراوان و اشتغالزایی به مراتب بیشتر و ارزانتری در کشور میتوانستیم باشیم. با توجه به وجود ذخایر غنی گاز در ایران که آمارهای بینالمللی این ذخایر را اولین یا در بدبینانه ترین حالت دومین ذخایر غنی گاز در بین کشورهای جهان معرفی میکند، برای توسعه صنایع پتروشیمی بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، مانعی به نام خوراک گازی نداریم و میتوانیم صنعت پتروشیمی را بدون مشکل تامین خوراک توسعه دهیم. در صورتی که گاز به عنوان خوراک صنایع پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد هم ارزش افزوده به مراتب بیشتری عاید اقتصاد ملی کشور میشود و هم مشکل اشتغال در بسیاری از نقاط کشور کاهش مییابد. حتی اگر ارزش افزوده حاصل از توسعه صنعت پتروشیمی بر اقتصاد ملی را از منظر عموم مردم نادیده بینگاریم، باز هم نمیتوانیم از کنار اهمیت اشتغالزایی این صنعت بگذریم. اگر از خانوادههایی که فرزندانشان مشکل اشتغال دارند سوال کنید که آیا گاز را به عنوان یک منبع سوخت و گرمایش ترجیح میدهند یا حاضرند با بهره گیری از خوراک گازی، صنایع پتروشیمی و صنایع تکمیلی آن توسعه یابند تا برای فرزندانشان اشتغال ایجاد شود، قطعا گزینه دوم را انتخاب میکنند. بهره گیری از گاز به عنوان خوراک صنایع پتروشیمی نه تنها نقش مهمی در توسعه صنایع پتروشیمی و صنایع پایین دستی آن با هدف ایجاد ارزش افزوده اقتصادی خواهد داشت، بلکه مشکل بیکاری را که از معضلات مهم اقتصادی و اجتماعی کشور محسوب میشود تا حد زیادی در برخی مناطق کاهش خواهد داد.
گاز برای تزریق به میادین نفتی
طبیعتا گاز ترش که برای تزریق به میادین نفتی با هدف افزایش ضریب بازیافت از میادین فرسوده مورد استفاده قرار میگیرد، نمیتواند به عنوان گاز مصرفی برای مصارف خانگی استفاده شود و در ظاهر، صرفه جویی مردم در مصرف گاز یا استفاده بهینه گاز طبیعی در منازل، ادارات و حتی صنایع، نقشی در کاهش تزریق به میادین نفتی ندارد، اما ما در دولت قبل شاهد بودیم که به منظور تامین مصارف عادی مردم و صنایع، گاز ترش تولیدی در فازهای 6 و 7 و 8 میدان گازی پارس جنوبی که صرفا برای تزریق به میادین نفتی پیش بینی شده بود، برای جبران کمبود تولید گاز طبیعی، به پالایشگاههای فازهای 9 و 10 ارسال و شیرینسازی میشد تا به عنوان گاز طبیعی استفاده شود. تاخیری که در تزریق گاز ترش به میادین نفتی طی سالهای اخیر به دلیل تبدیل گاز ترش به گاز شیرین برای مصارف خانگی و صنعتی ایجاد شده، زیان مالی سنگینی برای اقتصاد کشور در پی داشته است که متاسفانه کمتر به آن پرداخته میشود.
براساس گفتههای بیژن زنگنه وزیر نفت، یک درصد افزایش ضریب بازیافت مخازن نفتی 700 میلیارد دلار درآمد برای کشور ایجاد میکند. اگر طی سالیان اخیر که گاز ترش فازهای 6 و 7 و 8 شیرینسازی میشد تا به مصرف داخلی برسد، صرف هدف اصلی آن یعنی تزریق به میدان نفتی آغاجاری شده بود، هم اکنون ضریب بازیافت این میدان نفتی افزایش یافته بود و این افزایش قطعا بیش از یک درصد بود. اما اگر همان یک درصد را هم در نظر بگیرید 700 میلیارد دلار درآمد برای کشور ایجاد میشد که اهمیت بسیار بالایی در اقتصاد در حال رکود کشور میتوانست داشته باشد. اما امسال نیز به نظر میرسد با درخواست مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران از شرکت ملی گاز، باز هم گاز تولیدی در فازهای 6 و 7 و 8 به جای تزریق به میدان نفتی آغاجاری احتمالا شیرینسازی میشود تا به مصرف داخلی برسد. این درحالیست که میدان نفتی آغاجاری به عنوان یکی از قدیمی ترین میادین نفتی ایران که 80 سال قدمت دارد به شدت نیازمند تزریق گاز ترش به میزان 2میلیارد فوت مکعب در روز است اما اینجا هم سود کلانی که میتواند عاید کل کشور و مردم شود صرف تامین گاز به عنوان سوخت میشود تا باز هم نگرش ملی به گاز و منافع اقتصادی کلان آن زیر سایه مصرف زدگی قرار گیرد.
درآمد ارزی صادرات گاز
ایران کشوری با حجم عظیم ذخایر گازی در جهان، به دلیل عدم تولید کافی و همچنین مصرف بالا در داخل کشور، نتوانسته در عرصه صادرات گاز حرف چندانی برای گفتن داشته باشد. ترکیه تنها مشتری دایمی گاز ایران است و بقیه مذاکرات گازی ایران با کشورهای مختلف به نتیجه ای نرسیده است. البته برخی افراد، تحریمها را مانع از به نتیجه رسیدن این مذاکرات میدانند اما واقعیت آن است که اگر این مذاکرات هم در سالهای گذشته به نتیجه میرسید باز هم امکان صادرات گاز وجود نداشت چرا که تولید گاز در کشور به حدی نبوده که به نیاز داخلی هم پاسخ دهد. در حقیقت مصرف بالا و تولید پایین موجب شده ایران در معادلات جهانی گاز – بر خلاف کشورهایی همچون قطر و روسیه – جایگاهی نداشته باشد و به همین دلیل بر خلاف آنچه برخی، تحریمها را عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات برای صادرات گاز ایران میدانند، عدم تولید کافی و افزایش سالیانه مصرف، موجبات به نتیجه نرسیدن این مذاکرات را فراهم ساخته بود که حاصل آن محروم شدن ایران از درآمد ارزی حاصل از صادرات گاز به کشورهای همسایه و حتی کشورهای دورتر در قاره اروپا بوده است.
ذخایر گازی ایران، برگ برنده ای معتبر
آمارهای مختلفی از میزان ذخایر گازی ایران در جهان اعلام شده اما در بدبینانه ترین حالتها هم ایران دومین ذخایر غنی گاز جهان را پس از روسیه در اختیار دارد؛ هرچند که اغلب، جایگاه ایران در صدر کشورهای دارای ذخایر غنی گازی است. آخرین آمار در این زمینه به تازگی توسط شرکت ایتالیایی "اِنی" اعلام شده است. انی که سومین شرکت بزرگ نفتی اروپاست در جدیدترین گزارش خود در مورد ذخایر گازی جهان در سال 2013، اعلام کرد که ذخایر گازی ایران با رشد 5/0 درصدی نسبت به سال 2012 به 33 تریلیون و 948 میلیارد مترمکعب رسیده است. این شرکت ایران را از نظر ذخایر گازی، در سال 2013 همانند 2 سال پیش در جایگاه دوم جهان قرار داده است. همچنین میزان ذخایر ایران در مدت زمان سالهای 2000 تا 2013 با رشد 1/2 درصدی روبرو شده است. بر اساس این گزارش، میزان ذخایر گازی جهان در سال 2013 برابر با 202 تریلیون و 758 میلیارد مترمکعب بوده است که 157 تریلیون و 154 میلیارد مترمکعب از این ذخایر به 10 کشور نخست دارای ذخایر جهان و45 تریلیون و 604 میلیارد مترمکعب از این ذخایر به باقی کشورهای جهان تعلق دارد. میزان ذخایر گازی جهان در سال 2013 نسبت به سال 2012 افزایش 7/1 درصدی و در بازه زمانی 2000 تا 2013 رشد 9/1 درصدی داشته است.
ده کشور نخست دارای ذخایر گازی در جهان در سال 2013 به ترتیب روسیه با 49 تریلیون، ایران با 34تریلیون، قطر با 25تریلیون، ترکمنستان با 10تریلیون، آمریکا با 9تریلیون، عربستان با 8تریلیون، امارات با 6تریلیون، ونزوئلا با 5 تریلیون، نیجریه با 5تریلیون و الجزایر با 4 تریلیون متر مکعب عنوان شدهاند. بنابراین ذخایر گاز روسیه 4/24 درصد، ایران 7/16 درصد، قطر 3/12 درصد کل ذخایر جهان را تشکیل میدهند. ایران در سال 2013 از لحاظ ذخایر گازی خاورمیانه جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است و قطر و عربستان به ترتیب در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
چنین حجم بالایی از ذخایر گازی، برگ برنده ای برای ایران در اقتصاد داخلی و بینالمللی محسوب میشود اما لازم به تکرار نیست که مصرف بالا در داخل کشور و عدم توسعه به هنگام میادین گازی موجب شده ایران علیرغم دراختیار داشتن این حجم عظیم از ذخایر گازی، نقش چندانی در معادلات بینالمللی گاز نداشته باشد. اگرچه تاخیر در توسعه میادین گازی کشور بویژه به دلیل جنگ تحمیلی و پس از آن تحریمها عامل مهمی در تاخیر ایران در تولید گاز طبیعی از میادین موجود و بویژه میادین مشترک محسوب میشود اما اگر به آمار میزان مصرف گاز طبیعی در ایران بنگریم و آن را با سایر کشورهای جهان مقایسه کنیم در مییابیم که اینجا هم مصرف بالا، مانع از ایفای نقش مناسب ایران در معادلات جهانی گاز شده و نگرش ملی به گاز و سود حاصل از آن زیر سایه مصرف قرار گرفته است.
افزایش تولید برای پاسخ به حجم بالای مصرف
ایران در سالهای اخیر هرچند با روندی کند، اما در جهت افزایش تولید گاز گامهایی برداشته است. اگر روند عادی توسعه فازهای میدان گازی پارس جنوبی طی سالهای اخیر بر مبنای برنامه ریزیهای قبلی ادامه یافت، اکنون میزان تولید گاز در کشورمان به مراتب بیش از میزان فعلی میتوانست باشد. اما فازهای مختلف میدان گازی پارس جنوبی، دچار تاخیرهای زیادی شده بودند که بخش ناشی از تحریم و بخشی ناشی از برخی سوءمدیریتها و مهمتر از آن بی ثباتیهای مدیریتی در ساختار وزارت نفت در دولت گذشته بود. جالب اینجاست که در دولت گذشته به جای متمرکز کردن امکانات محدود تجهیزاتی و مالی در فازهای در دست اجرای پارس جنوبی همچون فازهای 9 و 10، فاز 12 و فازهای 15 و 16، فازهای تازه ای را به بهانه تعیین تکلیف تمامی فازهای باقیمانده پارس جنوبی به مرحله انعقاد قرارداد رساند که این فازها نام رویایی فازهای 35 ماهه را به خود گرفتند. اما همانگونه که پیش بینی میشد نه تنها این فازها در موعد مقرر به بهرهبرداری نرسیدند، بلکه پراکنده ساختن امکانات محدود مالی و تجهیزاتی در فازهای متعدد موجب شد، فازهای قبلی هم نتوانند در موعد مقرر به بهرهبرداری برسند و در برخی موارد، مدت زمان انجام عملیات توسعه فازها از مرز 100ماه هم گذشت. به همین دلیل طی سالهای اخیر میزان افزایش تولید گاز به میزان قابل انتظار نبود و به مدد برخی میادین داخلی کشور و توسعه افتان و خیزان پارس جنوبی تحقق یافت.
بر اساس آخرین گزارشی که توسط شرکت انی ایتالیا اعلام شده، ایران در سال 2013، بالغ بر 57/160 میلیارد مترمکعب گاز تولید کرده و از این لحاظ در جایگاه چهارم تولید گاز جهان قرار گرفته است. از این لحاظ، ایران در خاورمیانه پس از قطر قرار گرفته است و عربستان در جایگاه سوم قرار دارد. تولید گاز ایران در سال 2013 نسبت به سال پیش از آن با رشد 8/1 درصدی مواجه شده بود درحالیکه در بازه 13 ساله 2000 تا 2013 شاهد رشد 9/7 درصدی تولید گاز در کشور بودیم. رشد تولید گاز ایران در سال 2012 نسبت به سال پیش از آن 2/5 درصد بود و همین آمارها نشان میدهد که میزان تولید گاز ایران در سال گذشته میلادی بسیار کمتر از حد انتظار بوده است.
بویژه اگر به این موضوع توجه کنیم که تولید گاز کل جهان در این سال برابر با 3 تریلیون و 425 میلیارد و 910 میلیون مترمکعب بوده است که نسبت به سال پیش از آن 2/1 درصد رشد را نشان میدهد و رشد تولید گاز در ایران با حجم انبوهی از ذخایر به تولید نرسیده، فقط نیم درصد بیش از میانگین رشد جهانی تولید گاز بوده است. با این وجود تولید گاز ایران 7/4 درصد تولید گاز کل جهان را در سال 2013 تشکیل داده است. بر اساس برآورد این شرکت اروپایی، آمریکا با تولید 51/673 میلیارد مترمکعب جایگاه نخست تولید گاز در جهان در این سال را در اختیار دارد؛ روسیه که سال 2011 رتبه نخست تولید گاز را در اختیار داشت، از سال 2012 به جایگاه دوم نزول کرد و در سال 2013 با تولید 66/657 میلیارد مترمکعب گاز جایگاه دومی خود را حفظ کرد. قطر نیز با گاز تولیدی 03/171 میلیارد مترمکعبی سومین تولیدکننده گاز جهان معرفی شده است درحالیکه میزان ذخایر گازی قطر به مراتب کمتر از ایران است. بر این اساس، ده کشور نخست تولیدکننده گاز در جهان در سال 2012 روزانه 2تریلیون و 286 میلیارد و 560 میلیون مترمکعب گاز تولید کردهاند که این کشورها عبارتند از، آمریکا، روسیه، قطر، ایران، کانادا، چین، نروژ، اندونزی، عربستان، الجزایر.
اما همین افزایش اندک تولید گاز در کشورمان هم پاسخی به مصرف فزاینده بود؛ بطوریکه میزان تولید گاز در کشور 8/1 درصد و میزان مصرف یک درصد افزایش یافت تا عملا ایران با 8/0 درصد افزایش تولید فراتر از افزایش مصرف، باز هم نتواند نقش مهمی در عرصههای بینالمللی معادلات گاز ایفا کند.
مصرف گاز در ایران همپای کشورهای پرجمعیت جهان
مصرف گاز در ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان بالاست و با میزان توسعه یافتگی و جمعیت کشورهای دیگری که مصرفی بالاتر یا مشابه ایران دارند تناسب چندانی ندارد. در حقیقت این آمارهای بینالمللی میتواند نگرش دقیقتری از میزان مصرف در کشور ما در اختیارمان بگذارد. میزان مصرف گاز در جهان در سال 2013 برابر با 3 تریلیون و 424 میلیارد و 700 میلیون مترمکعب برآورد شده است که یک درصد افزایش را نسبت به سال 2012 نشان میدهد. نکته جالب در این آمار رتبه چهارم ایران در مصرف گاز در جهان است. به عبارت دقیقتر، آمریکا با مصرف 67/724 میلیارد مترمکعب گاز رتبه نخست و روسیه با 53/457 میلیارد مترمکعب گاز رتبه دوم و چین با 29/159 میــلیارد متــرمکعب گــاز رتبه سوم مصرفکنندگان جهان را به خود اختصاص دادهاند. ایران در این سال 56/156 میلیارد مترمکعب گاز مصرف کرده است که در بازه 13ساله افزایش3/7 درصدی را نشان میدهد و در رتبه چهارم قرار گرفته است. جالب اینجاست که کشورهایی در رتبههای چهارم تا دهم قرار گرفته اند که به غیر از یک مورد، سایر آنها هم جمعیت بیشتری از ایران دارند و هم توسعه یافته تر هستند. در این رده بندی ژاپن، کانادا، آلمان، عربستان، انگلیس و ایتالیا در رتبههای پنجم تا دهم قرار گرفتهاند. مروری بر جدولی که در این زمینه تهیه شده است نشان میدهد میزان مصرف گاز در ایران هیچگونه تناسب منطقی با جمعیت ندارد.
آیا مردم زیاد مصرف میکنند؟
طبیعی است که اولین متهم افزایش مصرف گاز در کشور که موجب شده اند ایران چهارمین مصرف کننده بزرگ گاز در جهان باشد، مردم قلمداد میشوند. در حالیکه نمیتوان مردم را مقصر دانست. آنچه موجبات افزایش بی رویه مصرف گاز در کشور را فراهم ساخته، مجموعه ای از عوامل است که از جمله آنها میتوان از عدم اصلاح طیف انرژی مورد نیاز مردم و عدم تلاش کافی برای بهینهسازی مصرف انرژی در کشور یاد کرد. اگر بخواهیم این موضوع را دقیقتر بررسی کنیم باید گفت مقصر اصلی مصرف بالا و بی رویه گاز در کشور ما مردم نیستند بلکه عدم تعریف طیف دقیقی از حاملهای انرژی برای پاسخ به نیاز مردم موجب شده گاز به عنوان مهمترین کالای مصرفی در سبد انرژی مردم قرار گیرد و هیچ نقشی به سایر حاملهای انرژی از جمله برق، انرژی خورشیدی و حتی باد داده نشده است. در برخی از کشورهایی که جمعیتی بالاتر از ایران دارند و توسعه یافته تر هم هستند، اگر مصرف گاز کمتر از ایران است به این دلیل است که آنها از حاملهای دیگر انرژی همچون برق استفاده میکنند که برای مردم ارزانتر از گاز است. در ایران هم میتوان در مناطقی از انرژی باد یا انرژی خورشیدی برای تامین انرژی مورد نیاز مردم برای گرمایش یا حتی سوخت استفاده کرد؛ موضوعی که شعار آن داده شده اما در عمل، چندان توجه به آن گسترده، عمیق و توام با برنامه ریزی دقیق نبوده است. هم اکنون در برخی مناطق کشور از جمله در منجیل واقع در استان گیلان یا تاکستان در استان قزوین شاهد وزش بادهای دایمی هستیم که احداث نیروگاههای بادی در آنها از چند سال پیش آغاز شده یا در دست اجراست. اما چنین مناطقی در کشورمان باز هم وجود دارد که میتوان برای استفاده از انرژی باد، در آنها برنامه ریزی کرد. در مورد استفاده از انرژی خورشیدی هم مناطقی از کشور ما در زمره گرمترین نقاط کره زمین هستند و در برخی استانهای کویری کشور، بیش از سیصد روز در سال شاهد تابش نور خورشید هستیم که میتوان از این نعمت خدادادی به بهترین نحو استفاده کرد. در حالیکه در برخی کشورهای اروپایی که بیشترین روزهای سال، هوا در آن ابری و بارانی است، بیش از کشور ما برای بهره گیری از انرژی خورشیدی در همان روزهای معدود سال برنامه ریزی شده است. به همین دلیل لازم است یک برنامه ریزی دقیق و اصولی برای استفاده از منابع انرژی جایگزین گاز برای مناطقی که دارای صرفه اقتصادی بیشتری است صورت گیرد. اما پنهان ماندن نگرشهای ملی مبتنی بر منافع اقتصادی ملی در زیر سایه مصرف گاز ارزان موجب شده کمتر برای این مسایل برنامه ریزی شود.
عدم مصرف صحیح و بهینه گاز در شهرهای مختلف کشور هم که از این نعمت برخوردار هستند، مانع دیگری برای نگرش ملی به گاز است. استفاده از تجهیزات گرمایشی غیراستاندارد با درجه پایین انرژی و مصرف بالا که تولید آن هیچگونه توجیه منطقی و اقتصادی ندارد اما مردم به خاطر ارزانتر بودن این نوع وسایل گرمایشی از آن استفاده میکنند مشکل دیگری است که در این مسیر وجود دارد. مشکل اینجاست که اطلاعات دقیقی در اختیار مصرف کنندگان قرار نگرفته که بتوانند زیانهای استفاده از بخاریهای با برچسب انرژی نازل و مصرف بالا را در درازمدت دریابند یا اقناع شوند که خرید بخاری با کیفیت ولو با قیمت بالاتر در درازمدت که مصرف کمتری خواهند داشت، از لحاظ قیمتی به سود آنهاست. هرچند که حتی اگر اطلاعات کافی هم در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد باز هم دو مانع پیش رو قرار دارد. یکی مشکلات اقتصادی مردم که توان آنها را برای خرید وسایل گرمایشی استانداردتر کاهش میدهد و مهمتر، قیمت پایین گاز طبیعی مصرفی مردم است که تفاوت مالی چندانی بین استفاده از بخاری با کیفیت و بی کیفیت برای آنها ایجاد نمیکند. از سوی دیگر عدم رعایت استانداردهای احداث ساختمان از جمله عایق بندی، استفاده از شیشههای دو جداره، پکیجهای مدرن گرمایش و سرمایش و... همگی از جمله عوامل مهمی محسوب میشوند که هدر رفتن انرژی گاز را در ساختمانهای مسکونی و همچنین ادارات و سازمانها در پی دارد و علیرغم تصویب قوانینی برای رعایت این اصول، هنوز درصد بسیار زیادی از واحدهای مسکونی، تجاری و اداری شاهد هدررفت بسیار بالای انرژی هستند که متاسفانه کمتر به آن توجه میشود.
عوامل فوق که البته موارد بسیار زیادی را میتوان به آنها افزود که در پروندههایی جداگانه به آنها خواهیم پرداخت، نشان میدهد مقصر اصلی در مصرف بیرویه گاز طبیعی در کشور ما صرفا مردم نیستند بلکه مجموعه ای از عوامل و اصول رعایت نشده، زمینه ساز افزایش مصرف گاز میشود و تا زمانی که این عوامل همچون یک زنجیره مورد توجه قرار نگیرد و همه مقامات مسئول، از وزارت نفت و شرکت ملی گاز و نهادهایی همچون شرکت بهینهسازی مصرف سوخت تا وزارتخانههای راه و شهرسازی، صنعت، معدن و تجارت و سازمان استاندارد و... به گاز نه به عنوان یک مقوله بخشی یا صرفا یک حامل انرژی، بلکه به عنوان محوری برای توسعه اقتصادی کشور و ایجاد ارزش افزوده برای عموم مردم نگاه نکنند، این مشکلات در حوزه مصرف پابرجا خواهد ماند و نگرش ملی به گاز، همچنان زیر سایه مصرف زدگیهایی که میتوان آن را به راحتی کنترل کرد باقی میماند.
فرهنگسازی برای مصرف بهینه
واژه فرهنگسازی واژه ای تکراری است که گوشمان به شنیدن آن عادت کرده است. اما از حق نباید گذشت که طی سالهای اخیر برای مصرف بهینه گاز طبیعی، تلاشهای خوبی در جهت فرهنگسازی از سوی مسئولان امر در حوزههای مختلف بویژه شرکت ملی گاز صورت گرفته که از رشد تصاعدی مصرف در سالهایی که کشور با کمبود گاز مواجه بود کاست. در حالیکه اگر قرار بود سیر صعودی مصرف با همان روال سالهای قبل تداوم مییافت، ایران در تامین گاز مورد نیاز داخلی هم با مشکلات بیشتری مواجه میشد. کما اینکه پرونده اختلاف گازی بین ایران و ترکیه که حاصل قطع صادرات گاز به این کشور در فصل سرد سال به دلیل نیاز به تامین گاز مورد نیاز داخل کشور بود، حاصل رشد تصاعدی مصرف گاز در برخی مقاطع زمانی است. اما فرهنگسازی برای ترویج مصرف بهینه گاز موجب شده برخی عادتهای مناسب برای بهینهسازی مصرف، تبدیل به یک فرهنگ شود و به همین دلیل لازم است این تلاشها را ارج نهاد و البته با برنامه ریزی مناسب و قدرت اقناع بالاتر ادامه داد. فراموش نکنیم که با افزایش تولید گاز در پارس جنوبی در سال جاری، از سال آینده دیگر در کشورمان با مشکل کمبود گاز مواجه نخواهیم بود و اینجاست که فرهنگسازی برای مصرف بهینه گاز، نه با هدف جلوگیری از کمبود گاز در ماههای سرد سال، بلکه با هدف حفاظت از این ثروت خدادادی به عنوان یک امانت در نزد آیندگان حساسیتی دوچندان پیدا میکند.
اقتصاد کشور نیازمند نگرش ملی به گاز
آنچه در سطور فوق بررسی شد حاکی از چند نکته بود که اگر بخواهیم به طور خلاصه به آن بپردازیم شامل این موارد است. نخست اینکه گاز طبیعی به عنوان یک منبع انرژی پاک و ارزان که بسیار مورد توجه قرار گرفته، به دلیل آنکه طی میلیونها سال تشکیل شده و به دست ما رسیده، نیازمند نگاهی صیانتی است و به همین دلیل آن را یک ثروت ملی میدانند که باید برای نسل آتی هم حفظ شود. اما این نگرش در کشور ما چندان به رسمیت شناخته نشده که دلیل آن نگرش منطقه ای و محلی و مبتنی بر سود کوتاه مدت به جای منافع بلند مدت اقتصادی برای کشور بوده است.
گاز طبیعی را در ایران به مثابه یک منبع انرژی برای گرمایش و پخت و پز در نظر میگیرند و در صنایع هم مورد استفاده قرار میگیرد اما ارزشهای ملی آن همچون استفاده از گاز به عنوان خوراک مجتمعهای پتروشیمی که ارزش افزوده فوق العاده بالا و اشتغالزایی مناسبی – با در نظر گرفتن زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی همراه با صنایع تکمیلی و پایین دست – دارند، همچنین بهره گیری از آن برای صادرات که درآمد ارزی مناسبی را نصیب کشور میکند و همچنین تزریق به میادین نفتی که میتواند تولید نفت از میادین فرسوده را افزایش دهد، در سایه همین مصرف قرار گرفته و کمتر به آن توجه شده است. با عنایت به آمارهای تولید و مصرف گاز در کشورمان و مقایسه آن با سایر کشورهای جهان، باید در نظر داشته باشیم که نیازمند فرهنگسازی برای مصرف بهینه گاز با تقویت نگرش ملی به گاز هستیم. نکته مهم و حیاتی این است که همه تصمیم گیران و تاثیرگذاران در عرصههای کلان اقتصادی در کشور، این نکته را دریابند که تقویت نگرش ملی به گاز، نه به خاطر سود رساندن به صنعت گاز، بلکه با هدف ایجاد ارزش افزوده و منفعت برای کلیت اقتصاد کشور و تامین منافع ملی از طریق گاز با راههایی است که در این نوشتار به آن پرداخته شد چرا که اقتصاد کشور هم نیازمند تقویت نگرش ملی به گاز است. در صورت تقویت این نگرش ملی است که میتوانیم شاهد آیندهای روشنتر برای اقتصاد کشورمان در گرو بهرهبرداری همه جانبه و توام با ارزش افزوده اقتصادی از صنعت گاز در تمامی جنبههای آن و نه صرفا به عنوان یک منبع انرژی و سوختی در داخل کشور باشیم