فردای بعد از رای اعتماد مجلس، وزرا وارد فاز گزینش افراد اصلح، جوان و با تجربه برای پست های مدیریتی خواهند بود.
بررسی عملکرد و سوابق دو گزینه مطرح برای مدیرعاملی هلدینگ خلیج فارس
10 شهريور 1400 ساعت 9:59
فردای بعد از رای اعتماد مجلس، وزرا وارد فاز گزینش افراد اصلح، جوان و با تجربه برای پست های مدیریتی خواهند بود.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"نفت ما "، جا دارد در شروع این نوشتار بخشی از سخنان رییسی، رییس جمهور خطاب به وزرا را مرور کنیم؛ "هم اکنون بهترین زمان برای توجه به جوانان و جوانگرایی در بدنه دولت است.جوانانی هستند که هم تحصیلکرده اند و هم تجربه مدیریتی موفق دارند، میدان دادن به این جوانان باعث می شود در آینده دولتمردان با کفایت داشته باشیم".
با این پیش درآمد به بررسی دو گزینه مطرح شده بر مدیرعاملی هلدینگ خلیج فارس می پردازیم.
هلدینگ عظیم صنایع پتروشیمی خلیج فارس، نگین صنعت نفت و پتروشیمی در کشور است. این بنگاه بزرگ، پس از سابیک عربستان، دومین مجموعه بزرگ پتروشیمی در خاورمیانه است.
پتروشیمی بندرامام، پتروشیمی اروند، پتروشیمی تندگویان، پتروشیمی فجر، پتروشیمی بوعلی، پتروشیمی مبین، پتروشیمی ایلام، پتروشیمی کارون، پتروشیمی پارس، عملیات غیرصنعتی پازارگاد، پتروشیمی نوری و پالایشگاه گاز بیدبلند، بخشی از دارایی ها و زیرمجموعه های این هلدینگ هستند.
در یک برهه زمانی (سال 1398) ارزش بازار این هلدینگ به 800 هزار میلیارد تومان بالغ شد.
با توجه به تحریم های گسترده، هلدینگ خلیج فارس نقشی کلیدی در تامین منابع حیاتی کشور پیدا کرده است.
با توجه به تغییر دولت و شرایط اقتصادی کشور و وضعیت فروش نفت، این مجموعه باید بخش بزرگی از هزینه های طرح های توسعه ای دولت را تامین کند.
به همین خاطر به اذعان برخی کارشناسان این حوزه، انتصابات مدیریتی در این مجموعه اقتصادی از اهمیتی همطراز با یک وزارت خانه مهم و حتی فراتر از آن برخوردار است.
زیرا بر عکس ماهیت مصرف گرای اکثر وزارت خانه های دولتی، هلدینگ خلیج فارس قرار است پول میز ایران را حساب کند.
پرسنل مضطرب هلدینگ خلیج فارس
در دوره سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری، مراکز طرفداری متعددی برای رئیسی در واحدهای وابسته به این شرکت، تاسیس شد و قاطبه کارگران و مهندسین شرکت، به امید تغییر و رهایی از مدیران معتقد به زنگنه، به طرفداری از کاندید اصولگرایان برخواستند.
با این همه، برخی اخبار منتشره در روزهای اخیر موجی از اضطراب در میان کارکنان این مجموعه، ایجاد کرده است. همکاران رسانه ای و خبرنگاران تخصصی حوزه نفت، خبر از صدها تماس می دهند که از سوی پرسنل نگران این شرکت با رسانه ها گرفته شده است.
مطرح شدن نام چند مدیر کهنسال که در دوره بیژن زنگنه به مقام مدیریت نائل شده اند، برای مدیریت هلدینگ خلیج فارس، علت کانونی این اعتراضات است.
هر چند برخی از مسئولین وزارت نفت این اخبار و مطرح شدن نام افرادی مانند موسوی و محسنی را تنها شایعه خوانده اند و مجدداً بر جوانگرایی تاکید کردند، اما این تکذیبیه ها نیز نتوانسته آبی بر آتش دلهره کارکنان باشد.
در گفت و گوی آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما" با معاون یکی از پتروشیمی های تحت مالکیت هلدینگ خلیج فارس، وی گفت: « آمدن یکی از این دو نفر، یعنی ادامه همان مسائل و شیوه کار دوره زنگنه، ما امید داشتیم که با آمدن دولت جدید و انتخاب یک مدیرعامل شجاع و جوان و پرانرژی مشکلات معیشتی کارکنان و همچنین مشکلات مرتبط با تولید مرتفع گردد، اما ظاهراً برخی از محافل قدرت در وزارت نفت، نقشه های دیگری دارند».
سید رحیم شریفی موسوی و محمد رضا محسنی دو مدیری هستند که نام آنها به یکباره و به صورت همزمان از سوی طیفی از رسانه های خاص، به عنوان کاندید مدیرعاملی این هلدینگ مهم انتخاب شد.منتقدان این دو نفر می گویند، وضعیت اسفبار فعلی در صنعت پتروشیمی حاصل تفکر همین مدیران سالخورده و بی تجربه است و آنها اگر چیزی برای ارائه داشتند، تا کنون ارائه کرده بودند.
موافقان این دو اما با انتشار گزارشات رپرتاژی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها، به صورت خلاصه گفته اند که نباید سن زیاد را ملاک قرار داد، بلکه باید با واکاوی رزومه محسنی و شریفی، به قضاوت پرداخت.
اخراج و انفعال، شاه بیت رزومه مدیران سالخورده و بی تجربه
سید رحیم شریف موسوی، از جمله پیش از این مدیرعامل پتروشیمی مارون بود.
حادثه آتش سوزی در پتروشیمی مارون به حدی بازتاب داشت که پس از کش و قوس های مختلف منجر به اخراج شریف موسوی از مارون شد، هر چند وی کلمه اخراج را مناسب اتفاق رخ داده نمی دانست و معتقد بود که اتفاق پیش آمده تنها یک تغییر مدیریتی است!
عادل سلیم نژاد معاون وقت وزیر نفت در امور پتروشیمی که حکم انتصاب شریف موسوی را امضا و سپس برکنارش کرد اما، حاضر نشد مسئله اخراج را تکذیب کند و همین موضوع باعث پیش آمدن این پرسش شد که چرا مکافات خطاهای احتمالی مدیران عرصه پتروشیمی تنها اخراج و سپس سکوت ممتد است.
چرا هلدینگ های مادر از رسانه ای کردن و یا حتی کیفری کردن موضوعات مرتبط با این اخراج ها تا این حد واهمه دارند.
مسکوت ماندن این مسائل باعث می شود که پس از مدتی آب ها از آسیاب بیفتد و همان شخص دوباره خود را به یک مسئولیت دیگر نیز تحمیل کند.
جالب آنکه سریال اخراج و برکناری این مدیر علاقه مند به لابی های پشت پرده در اینجا متوقف نماند و او از مجموعه سپهر انرژی نیز به دلیل عدم توانمندی اخراج شد.
حامی پروری
نقطه مشترک موسوی با محسنی تعلق داشتن به اردوگاه زنگنه و حامی پروری در صنعت نفت است. این طیف مدیران عادت دارند از طریق روش سفله پروری و جمع کردن عده ای به دور خود، برای مدیریتشان یک نوع حصار انسانی درست کنند.
محمد رضا محسنی در حالی نامش برای سکانداری بزرگترین مجموعه پتروشیمی ایران مطرح شده، که تا کنون کوچکترین سابقه ای در مدیریت یک واحد پتروشیمی نداشته و تنها عضو هیئت مدیره بوده که البته در صنعت پتروشیمی این ملاک نیست.
فرایند تولید در صنعت پتروشیمی بسیار پیچیده و نیازمند تخصص و شناختی عمیق است، حتی سرسخت ترین مدافعان محسنی نیز اذعان دارند که وی در این حوزه از تخصص چندانی برخوردار نیست.
شناخت بازارهای هدف محصولات پتروشیمی نیز خود یک تخصص جداگانه محسوب میشود که به نظر نمی رسد که وی از آن برخوردار باشد. به شکل جالب توجهی از زمان حضور محسنی در PCC هیچ گونه تکانه مالی قابل توجهی در آن رخ نداد و این شرکت بازرگانی تنها با تکیه بر داشته های قبلی اش، سرپا ماند.
بازماندگان عصر زنگنه هنوز در قدرت
منتقدان مکتب زنگنه ایسم، می گویند که محمدرضا محسنی و سید رحیم شریفی موسوی، هر دو حاصل یک عصر و بنیان فکری هستند. مدیران برآمده از دو دهه حکومت زنگنه، در بهترین حالت، محافظه کار اند و نسبت به تغییر بی رغبت و در بدترین حالت، بی مسئولیت هستند.
افراد بازنشسته و بی تجربه که با سماجت تمام به صندلی های قدرت چسبیده اند، تغییر دولت را فرصت مغتنمی می دانند که دوباره با استفاده از همان روش های نخ نمای قدیمی، مانند ایجاد کمپین های رسانه ای و استارت حرکت های مثلاً خود جوش طرفداران برای دعوت از خودشان جهت قبول زحمت مسئولیت علی رغم میل باطنی!! مسئولیتی بگیرند.
مطرح شدن همزمان هر دو نام محسنی و موسوی، به صورت تام و کامل از خصوصیات فوق برخوردار است.
این سوال ساده شایسته جواب است که اگر قرار بود همان مدیران قبلی و همان سالخوردگانی که وضعیت موجود صنعت پتروشیمی و نفت و گاز، ماحصل مدیریت ناکارآمد آنها است، دوباره باز گردند، چه نیازی به تغییر وزیر نفت بود، همان زنگنه دوباره ابقا میشد، بهتر نبود؟!
چرا کلید واژگانی مانند «اعتماد به جوانان»، «جوانگرایی» ، « تازه سازی مدیریت»، که بارها توسط مقامات ارشد کشور تاکید شده است تنها در جلوی دوربین و در تعارفات رسانه ای جای دارد و در زمان عمل، همان روسای حلقه های مافیایی و قدرت که در راه پرورش رانت و باند بازی موی سپید کرده اند دوباره مطرح میشوند.
اعتراضات گسترده کارگری و بدنه صنعت انرژی کشور، به مراحل خطرناکی رسیده است. بیشتر این مدیران سالخورده خانواده خود را در کشورهایی مانند کانادا مستقر کرده اند و برعکس ادعا و پوشش حزب الهی که دارند نه تنها به منافع نظام و انقلاب اهمیت نمیدهند، بلکه تنها فکرشان دوشیدن گاو شیرده پتروشیمی تا آخرین قطره است.
برکشانی مجدد امثال آنها گرد یاس و نا امیدی بر روی پرسنل پرشمار هلدینگ عظیم خلیج فارس خواهد پاشید.
هلدینگ خلیج فارس به چشم بسیاری از مدیران قدیمی و مسن صنعت نفت و پتروشیمی، مرغ تخم طلا و گوشت لخمی است که سکانداری اش، منافع بسیار به همراه دارد و هر کس چند صباحی بر این کرسی جلوس کند، می تواند بار خود را ببندد!
آیا زمانی برای تغییر رویکردها و پمپاژ خون تازه به رگهای خشکیده پتروشیمی فرا نرسیده است؟ بلای مدیران بازنشسته سیاس و حامی پرور و منفعت دوست و البته بی تجربه چه زمانی از سر این صنعت رفع می شود؟
بگذاریم صنعت عزیز پتروشیمی نفس بکشد، بگذاریم جوانان ایران دوست جای بازنشستگان پرتلاش گذشته را بگیرند و ادامه راه این صنعت را با در اختیار گذاشتن تجربیات خود چراغ راه جوانان باشند.
کد مطلب: 138852