به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما " ، تک مصرع "هر دم از این باغ بری میرسد" بلا شک به زیبایی، به هویت مسئولان عزیزمان سنجاق شده است. هر آن و هر لحظه با تصمیم و کلامی قصار، ملت را محصور در ژرفای عمل بیبدیلشان میکنند. با نگاه به رفتار و تصمیمات این مسئولان باید پرسید که آیا آنها واقعا خود را نماینده و خادم مردم میدانند؟ پس چرا فعل و انفعالاتشان هیچ سنخیتی با نیاز مردم ندارد؟ تصمیم مسئولان کشور اگر ختم به اختلاس نشود و اگر سیل و خشکسالی ایجاد نکند، بلاشک مصداق پوپولیست است که خالی از منفعت و سود بلندمدت مردم تلقی میگردد.
نمونه این رفتارهای پوپولیستی تصمیم برای تاسیس پتروشیمی اندیمشک است. آغاز این احداث، دقیقا چند ماه قبل از انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی و صرفا در حدود "نوک کلنگ به زمین زدن" است و فعلا خبری از احداث و استخدام نیست و حتی هیات مدیره هم ندارد! در همین رابطه دهها سوال مرتبط را میتوان از مسئولان مربوطه در باب این تصمیم پرسید.
اولین مساله مهم در خصوص این پروژه، جلب رضایت ظاهری مردم است. آیا عزیزان مسئول واقعا هدفشان صرفا کمکرسانی به مردم و ایجاد اشتغال در منطقه است؟ این طرح زیر ۱۰۰۰ نفر اشتغالزایی دارد. این در حالی است که اگر میزان سرمایه تزریق شده به این پتروشیمی را در خاک حاصلخیز و کشاورزی اندیمشک صرف میکردند، علاوه بر ایجاد کشاورزی مدرن در منطقه و نجات آب و خاک اندیمشک، هم به کشاورزی میتوانستند کمک کنند و هم اشتغالزایی را رونق میبخشیدند. اما صد افسوس که کشاورزی، یعنی همان کلید اصلی توسعه کشور رها شده و صنایعی که بیشتر رانت و مفتخوارگی جذب میکنند، جان میگیرند.
از طرفی تا زمان بهرهبرداری از این طرح حداقل ۳ سال زمان نیاز است؛ لکن سرمایهگذاری در بخش کشاورزی نیاز چندانی به صبر ایوب و گذر زمان ندارد. در همان سالها و ماههای اولین، علاوه بر جان گرفتن ماحصل زحمت کشاورزان، شاهد درآمدزایی مناسب آنها میشدیم. براستی با کدامین عینکِ تدبیر و رواناندیشی، اوضاع مملکت را بررسی میکنید؟
اندیمشک با توجه به شرایط آب و هوایی که دارد میتواند در صنعت کشاورزی نیاز کثیری از محصولات کشاورزی کشور را رفع کند. اما از این توان استفاده نمیشود. مسئولان مربوطه با نگاه غلط و البته پوپولیستی به نیاز مردم، چند ماه قبل از انتخابات مجلس به جهت خوش خدمتی به یکدیگر ناگهان تصمیم به احداث پتروشیمی در این منطقه گرفتند. اگر مساله صرفا اشتغالزایی است که با همان کشاورزی میشود خدمت کلانی به مردم آن دیار و کاهش گرانی در بخش کشاورزی کشور نمود. اما چونکه این طرح، دهان پرکن و گندهگویی است و صدا و سیما هم به دلایل سیاسی به اندازه کافی آنرا پوشش میدهد، میتواند موضوع بسیار خوبی برای حضرات، در جلب رضایت مسئولان بالادستی و همچنین کسب آراء مردم باشد.
مشخصا از طرحی که مجوز احداث آن طی یک هفته از پتروشیمی باختر به هلدینگ خلیج فارس واگذار شده است، هیچ انتظار خدمترسانی نیست. این طرح بیش از آنکه برای رضایت خلقالله باشد، جهت حمایت مسئولان از همدیگر است.اعطای مجوز احداث پتروشیمی ماهها طول میکشد؛ حال آنکه بر اساس اخبار رسیده به "نفت ما" این مجوز ظرف مدت یک هفته صادر شده است. شنیدهها حکایت از آن دارد که این طرح به جهت دوستی صمیمانه آقای حسنوند رییس کمیسیون انرژی مجلس و ژنرال نفت ایران، جناب زنگنه صادر گشته است. گویا به پاس سکوتهای به موقع کمیسیون انرژی مجلس در قبال کمکاریهای آقای زنگنه این کادوی انتخاباتی ناقابل به جناب حسنوند اهدا شده است!
کادویی که قرار نیست مردم طعم آنرا به این زودیها بچشند. طعم واقعی این کادو را آقای حسنوند نماینده اندیمشک و سایر دوستان همفکرش میچشند. سوال این است که اگر آقای حسنوند امسال را کاندیدای مجلس نمیشد بازهم این اتفاق رخ میداد؟ بازهم سراغ پتروشیمی میرفتند؟ کاشکی زمانی برسد که یکی از همراهان صادق شما آقایان، پشت پرده را علنا بازگو کند. البته مردم فهیم ایران خود از چنین نقش و نگارها مطلعاند. آنها میدانند با این لولهبازیها و آجر روی آجر گذاشتنها، صرفا قصد جلب رایشان را دارید.
این کلنگ زنی، در حقیقت مراسم مسمومی بود که صرفا جهت تقدیر زنگنه از حسنوند رقم خورد. کادویی بود که وزارت نفت و دولت روحانی به حسنوند و امثال حسنوند داد؛ به همانهایی که در استیضاحها واقعیت را کتمان کردند و حرف حق را نگفتند.
کسی نیست بپرسد در این بیپولی آیا زمان احداث پتروشیمی است؟ چند طرح نیمه کاره پتروشیمی در کشور هست که تشنه سرمایه است؟!مگر منطقهی مربوطه کم پتروشیمی دارد؟ کسی نیست بگوید اگر هدفتان اشتغال است، دهها مورد دیگر یافت میشود که با سرمایهی ناچیزی شغل پایدار ایجاد میکند. مردم می داند که این کلنگزنی فقط یک شو انتخاباتی بود. البته سفرها و نمایشهای انتخاباتی نماینده محترم اندیمشک ماهها است که شروع شده است.
وزارت نفت برای فروش نفت و کسب درآمد، درمانده است و سرمایه ملت را میان آب و آتش میفرستد تا یک دلار به کشور باز گرداند؛ آنگاه باید حضرات در نهایت کج سلیقگی و ندانمکاری و بدفهمی و ... دلارها را صرف پتروشیمی کند که اکنون نیازی به آن نیست؟
وقتی یک وزارتخانه پولدار با یک نماینده صاحب نفوذ دست در دست هم بنهند، نتیجه همین میشود. چند بار آقای زنگنه به مجلس رفت؟ چند بار رای اعتماد گرفت؟! در این مواقع چپ و راست یکی میشوند. منفعت شخصی بر منفعت ملی غالب میگردد و یک طرح پوپولیستی برای تبلیغ شخصیت یک یا چند مسئول، هزینه خواهد شد. در این میان مردم هستند که سرشان بیکلاه میماند. مشخصا باید هم آقای حسنوند مورد تقدیر قرار بگیرد.اما آفتاب همیشه پشت ابر نمیماند. آیا برای آن زمان هم طرحی دارید؟