تحریم های اعمالی علیه صنعت نفت و اقتصاد کشور، از دو جهت به نخبگان نفتی آسیب رسانده و موجبات ناامیدی، نارضایتی و مهاجرت آنان شده است؛ یکی اینکه با تحریم صادرات نفت ایران، با توجه به کاهش میزان تولید و صادرات، موجب کاهش انگیزه و امید و سرخوردگی آنان شده و مهمتر از همه از نظر اقتصادی با توجه به سختی شرایط کار، در مقایسه با حقوقهای بالا و شرایط رفاهی در شرکتهای نفتی خارجی باعث مهاجرت شان شده است.
سرمایه های انسانی خارج شده از ایران فقط در 25 سال گذشته، برابر با 2 تریلیون دلار (صادرات متوسط 100 سال نفت کشور) برآورد شده است. بر اساس آمار صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، ایران در میان 100 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته، سالانه با 180 هزار تحصیلکرده (جهت ادامه تحصیل یا کار)، بیشترین تعداد مهاجرت نخبگان را داشته است و کشورهای آمریکا، کانادا و بریتانیا سه مقصد اصلی این مهاجران بوده است. هزینه تربیت یک نخبه 1 میلیون دلار هزینه در بردارد و با حساب خروج سالانه ۱۵۰ هزار نخبه از کشور، ایران ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ضرر میدهد.
صندوق بین المللی پول، بیکاری، سطح پایین درآمد اساتید و نخبگان، نارسایی های مالی و اداری و کمبود امکانات تخصصی علمی، بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ذکر می کند. استفان هارپر، نخست وزیر پیشین کانادا به صراحت اعلام کرده بود، دولت ایران ما را ۲۵ سال پیشرفت داد، چرا که زمینه مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور را فراهم کرد. عوامل امنیت اجتماعی و تخصصی، بحث علمی و آموزشی و عوامل اقتصادی مهمترین دلایل مهاجرت مغزها از ایران بوده است.
یافته های کلیدی یکی از تحقیقات آکادمیک در مورد نقش عوامل سرخوردگی (Repulsion) و جذب (Attraction) در خارج مهاجرت نخبگان ایرانی در سال 2017 به شرح ذیل است. عوامل موثر در سرخوردگی مهاجرت نخبگان؛ عدم آزادیهای مدنی (31.18 درصد)، نارضایتی از وضعیت موجود (26.7 درصد)، درآمد کم (19.97 درصد)، نادیده انگاری و توجه کم به حرفه (18.7 درصد)، فقدان تجهیزات تحقیقاتی علمی (16.69 درصد)، اختلافات تفکر سیاسی (11.80 درصد)، عدم افتخار به دانش علمی (11.79 درصد)، بیکاری (11.52 درصد)، فقدان امنیت شغلی (1.74 درصد)، امید کمتر به آینده (10.69 درصد).
عوامل جذب نخبگان نیز عبارتند از؛ حقوقهای بالاتر (30.91 درصد)، آزادیهای زیاد مدنی (30.63 درصد)، نظام ارشیابی بالای علم و دانش (26.27 درصد)، ارزشگذاری به نخبگان و افراد تحصیلکرده (23.17 درصد)، زندگی بدون نگرانی و همراه با آرامش ذهنی و روانی (18.80 درصد)، تحقیقات علمی و دریافت مدارک دانشگاهی بالاتر (12.58 درصد)، امید بیشتر به زندگی آینده (10.45 درصد)، امنیت شغلی بالا (9.48 درصد)، آزادی فرهنگی و اجتماعی (9.04 درصد) و موقعیت اجتماعی بالاتر (8.17 درصد).
عدم جذب فارغ التحصیلان رشته های نفت علیرغم نیاز به آنها موجب شده که این دسته از افراد یا بیکار باقی مانده، به مشاغلی که در شانشان نیست مشغول شده یا آنهانی که موقعیتی داشته اند برای ادامه تحصیل یا اشتغال، دست به مهاجرت بزنند. بسیاری از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی برای ادامه تحصیل، پژوهش یا کار تخصصی کشور را ترک می کنند و به شرکتهای بزرگ نفتی بین المللی یا پذیرش دانشگاههای خارجی و مراکز تحقیقاتی کشورهای غربی می روند.
دانش آموختگان صنعت نفت که از ایران خارج می شوند را می توان به دو گروه متخصصان و پژوهشگران تقسیم کرد. حقوق کم یا فشار ناشی از خانواده ها بابت دوری از خانه، باعث نارضایتی کاری متخصصان صنعت نفت می شود. به عوامل فوق باید عدم امنیت شغلی در نتیجه تحریمها و درآمد کم، سرخوردگی، نبود ایمنی و محیط پرریسک کار همچون وجود سر و صدا، آلودگیهای زیست محیطی و گرد و غبار منطقه تاسیسات سرچاهی را افزود. در مورد حقوق دریافتی، وقتی حقوق شرکتهای خارجی چند برابر شرکتهای داخلی است، این دسته از افراد ترغیب می شوند که جذب شرکتهای بین المللی شوند.
از میان ۲۱۲ هزار نیروی انسانی در صنعت نفت در دور قبلی تحریم ها، 10 هزار نفر دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس بود که ۸۷۲ نفر آنان صنعت نفت را ترک کرده و جذب شرکت های خارجی و خصوصی شدند.
در دوران تحریم های قبلی بود که به دلیل رشد بیسابقه قیمت دلار در برابر ریال، روند مهاجرت نخبگان نفتی شدت بیشتری گرفت و از سال 2012 شرکتهای خارجی برای جذب کارکنان صنعت نفت ایران تلاش خود را افزایش دادند. ابتدا قطر پترولیوم و بعد پتروناس مالزی وارد این عرصه شدند و بخشی از متخصصان صنعت نفت را از طریق مصاحبه در دوبی و ترکیه جذب کردند. به عنوان نمونه بیش از 100 مهندس ایرانی مخزن در شرکت قطر پترولیوم در حوزه مشترک پارس جنوبی برای قطریها کار می کنند که باعث پیشتازی قطر در بهره برداری از این حوزه شده بود.
مقصد برخی دیگر از مهاجرت نخبگان کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده است. تلاش شرکتهای خارجی برای جذب نیروهای توانمند ایرانی، زمانی شدت گرفت که آنها از نارضایتی مدیران و کارکنان صنعت نفت ایران از میزان حقوق و دستمزد خود آگاه شدند. همان زمان در بسیاری از پروژههای نفتی، متخصصان ایرانی با وجود تخصص و تجربهای برابر با متخصصان خارجی، تا یک چهارم کمتر از مهندسان خارجی، حقوق دریافت میکردند و زمینههای نارضایتی از همین جا شکل گرفت. اما این تنها مشکل کارکنان صنعت نفت در ایران نبود.
کار در مناطق عملیاتی و در شرایط دور از خانواده آن هم در آب و هوای سخت و شرجی و طاقت فرسای جنوب و دریافتی حقوق غیرمتناسب با سختی کار، یکی از مشکلات اساسی کارکنان صنعت نفت طی سالهای اخیر بوده است. حقوق کارکنان مناطق عملیاتی، نه تنها متناسب با شرایط سخت کاری آنها تعیین نمیشود، بلکه حتی، با توجه به اعلام آمارهای غیرواقعی از میزان تورم، رشد حقوق سالیانه آنها هم کمتر از رشد تورم بوده که مشکلات آنها را دو چندان کرده است. حتی موارد عادی مثل اعطای رتبه شغلی یا شایستگی سالانه هم با تاخیر فراوان صورت گرفته است. در این میان، کارکنان پیمانی صنعت نفت، وضعیت شغلی به مراتب دشوارتری داشته و از اندک مزایای کارکنان قراردادی هم برخوردار نبوده و مشکلات آنها رفع نشده است.
در دور جدید تحریم ها نیز، کاهش ارزش ریال و افزایش نرخ برابری دلار، تمایل کارکنان صنعت نفت ایران برای مهاجرت از کشور و فعالیت در شرکتهای خارجی معتبر، را افزایش داده است. به عنوان مثال حقوق یک مهندس زمین شناسی، اکتشاف، حفاری در کشورهای حاشیه خلیج فارس 6 تا 10 برابر حقوق در ایران است و یا حقوق شرکتهای بین المللی به متخصصان و مهندسان حفاری و بهره برداری چاههای فراساحلی خود 10 تا 15 هزار دلاری است. بنابراین با توجه به نوسان قیمت ارز، این میزان اختلاف در افزایش مهاجرت تاثیرگذار بوده و موجب شتاب مهاجرت متخصصان صنعت نفت شده است. بسته های حمایت ارائه شده توسط وزارت نفت نیز حفظ نیروی انسای کارآمد تاثیرگذار نبوده است. بر اساس آمار و ارقام موجود، بخشی از کارکنان صنعت نفت، پس از سپری کردن دوره پنج ساله اول فعالیت خود، عزم مهاجرت میکنند و عطای ماندن در صنعت نفت ایران را به لقایش میبخشند. معاون سابق منابع انسانی وزارت نفت، اعلام کرده است که میزان مهاجرت کارکنان صنعت نفت حدود 8 درصد است.
با توجه به اینکه صنعت نفت، موتر توسعه اقتصاد کشور است، برنامه ریزی و مدیریت ناکارآمد در راستای حفظ نخبگان نفتی، خسارت بار خواهد بود. بر موارد فوق باید بحث شرکتهای پیمانکار را هم افزود که شرایط شغلی و درآمدی نامطلوبی برای شاغلان این صنعت رقم زده است. امروزه، آژانس های مهاجرتی به عنوان دلال مهاجرت متخصصان نفتی درآمده اند و تبلیغ جذب این دسته از افراد با توجه به شرایط اقتصاد و وضعیت صنعت نفت، فراگیر شده است. کشورهای پذیرنده تخصص عوض اینکه بخواهند هزینه ای صرف آموزش و تربیت این متخصصان بکنند، به صورتی ساده دست به جذب منابع انسانی متخصص صنعت نفت کشورمان می زنند. در واقع هزینه انجام شده از جیب مردم ایران، به جیب رقبای نفتی و گازی ایران می رود و با کمترین زحمتی متخصصان نفتی را جذب می کنند. در سالهای اخیر مواردی از جذب آنها در شرکتهای نفتی و گازی در آمریکا، کانادا، استرالیا، مالزی، برزیل، و کشورهای حاشیه خلیج فارس را شاهد بوده ایم.
وزارت نفت به صورت کلان باید اقداماتی در جهت تسهیل قوانین و مقرارت استخدامی و همچنین در سطح خرد برای رفع مشکلات اعم از حقوق، پاداش کار، بهبود شرایط کاری و وضعیت کارکنان پیمانی و غیره را انجام دهد. بی توجهی به مهاجرت نخبگان نفتی و عدم تلاش برای حفظ آنها یا دست کم استفاده از ظرفیتهای آنها در راستای تبدیل این مهاجرت به گردش مغزها (Brain circulation) با توجه به رویه شرکتهای بین المللی نفتی به عنوان شکارچیان کار، نوعی تحریم خودساخته و خودخواسته برای صنعت نفت به حساب می آید. در گردش مغزها نیروهای نخبه یک کشور که به کشور دیگری مهاجرت کرده و در آن کشور اقامت گزیدهاند با ایجاد ارتباط علمی منظم و مستمر با کشور خود در حد امکان به پیشرفت علمی کشور در زمینههای مختلف از طریق انتقال علوم و فنون کمک می کنند.