۲
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۹
کد مطلب : ۱۶۸۷۹۸

تأثیر سیاست‌های کربن‌زدایی بر صلح و ثبات سیاسی کشورهای تولیدکننده نفت

نادعلی بای
تأثیر سیاست‌های کربن‌زدایی بر صلح و ثبات سیاسی کشورهای تولیدکننده نفت
 
الکس دو وال استاد دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر دانشگاه تافتز و مدیر اجرایی بنیاد صلح جهانی (WPF) و آدیتا سرکار کاندیدای دکترای تخصصی در این دانشکده‌، در گزارش موسسه‌ صلح ایالات متحده (USIP)، امکان استفاده از درآمدهای هیدروکربنی برای حفظ ثبات سیاسی در دولت‌های شکننده‌ تولیدکننده‌ نفت، معنای کربن‌ زدایی آسیب‌زا برای صلح و نزاع و چگونگی کاستن از تأثیرات منفی‌شان به وسیله‌ سیاست‌گذاران، سازمان‌های بین‌المللی و جامعه‌ مدنی را بحث کرده‌اند. این گزارش، چارچوبی برای تحلیل ارائه کرده و گزینه های سیاست‌گذاری را پیشنهاد می‌دهد. 
در دولت‌های شکننده‌ تولید‌کننده‌ نفت، از دست رفتن ناگهانی درآمدهای هیدروکربنی می‌تواند صلح و حکمرانی را تضعیف کند. 
فرآیند کربن‌زدایی- یعنی جایگزین شدن سوخت‌های فسیلی با شکل‌های انرژی غیرکربن‌پایه- برای آنکه جهان بتواند اهداف آب‌وهوایی‌اش را محقق کند ضروری است. ولی در بسیاری از کشورهای شکننده‌ (آسیب‌پذیر) تولیدکننده‌ نفت، درآمدهای هیدروکربنی نه فقط برای اقتصادهای ملی کلیدی هستند، بلکه انسجام نظام سیاسی را از طریق پیمان‌های تقسیم درآمد میان نخبگان حفظ می‌کنند. کربن‌زدایی سریع و بی‌برنامه‌ در این کشورها می‌تواند موجب بحران سیاسی شود؛ فرآیندی که به عنوان «کربن‌زدایی آسیب‌زاTraumatic» شناخته می‌شود. 
از دست رفتن درآمدهای هیدروکربنی چگونه می‌تواند بر الگوهای ایجاد صلح و حل‌وفصل کردن نزاع در دولت‌های شکننده‌ تولیدکننده‌ نفت اثر بگذارد؟ 
در کشورهایی با سازماندهی ضعیف و متأثر از نزاع‌ها، ائتلاف‌های حاکم اغلب به وسیله‌ پول در کنار هم قرار می‌گیرد و اعضای نخبگان سیاسی – که تقریباً همه‌ آن‌ها مردد هستند- کیکِ ملّی را میان خودشان تقسیم می‌کنند. اگر بخواهم دقیق‌تر سخن بگویم، میزان مشخصی از  پول قابل‌تصرف وجود دارد که می‌تواند برای روغن‌کاری چرخ‌‌دنده‌های سیاسی هزینه شود. این «تأمین مالی سیاسی» می‌تواند برای خرید وفاداری سیاستمداران یا خدمات سیاسی به کار رود که باعت می‌شود نظام کار کند – سوال نپرس، قبض رسید هم نیاز نیست. در میان کسانی که وفاداری سیاسی‌شان را می‌فروشند، می‌توان به شبه‌نظامیان مسلح، پارتیزان‌ها و عناصر امنیتی اشاره کرد. نفت یکی از بهترین منابع تأمین مالی سیاسی است. نفت به وفور وجود دارد و به راحتی منحرف شود. نفت منابع مالی لازم برای حفظ یک ائتلاف وسیع را فراهم می‌کند به این ترتیب که سهمی از آن پول را به فراکسیون‌هایی می‌دهد که اگر این پول نباشد با یکدیگر نزاع خواهند کرد. این توافق نخبگانی به «پیمان کربن Carbon compact » مشهور است. 
پیمان‌های کربنی اغلب میان ائتلاف‌های سیاسی برای تضمین ثبات به کار می‌رود ولی می‌توانند برای گسترش دادن ائتلاف‌ها به شکل توافقات صلح نیز استفاده شوند- یعنی جایی که شورشیان یا دیگر گروه‌های مسلح در ازای یک سهم، به ائتلاف حاکم می‌پیوندند. پیمان‌های کربنی می‌تواند باعث شود دولت‌های شکننده تولید‌کننده سوخت‌های فسیلی کار کنند ولی با خشک شدن منابع درآمدی نفتی، آنها آسیب‌پذیر می‌شوند. بر اساس پژوهش ما، که بر تحلیلِ قراردادهای صلح در 54 نزاع مرتبط با نفت استوار است، در طول دوره‌های بالای قیمت نفت، فرایند‌های صلح توافقات کمتر ولی وسیع‌تری را میان طرف‌های درگیر ایجاد می‌کنند- یعنی احتمال اینکه طرف‌های درگیر به کوشش جامع‌تری برای حل‌وفصل نزاع‌ها مبادرت کنند و به طیف گسترده‌تری از مسائل مانند حکمرانی، دخالت‌دادن گروه‌های مختلف، حقوق بشر و برابری، عدالت، اصلاح بخشی و غیره بپردازند، بیشتر می‌شوند. یک نمونه‌ خوب برای این مساله «توافق جامع صلح» در سال2005 بین دولت سودان و ارتش آزادی‌بخش خلق سودان بود که در اصل توافقی برای تقسیم درآمدهای نفتی میانِ دو گروه متخاصم بود. از دست رفتن درآمدهای هیدروکربنی در کشورهای شکننده‌ تولیدکننده‌ سوخت‌های فسیلی بی‌ثبات‌کننده است. نخبگان باید منبع جدیدی برای پول سیاسی پیدا کنند یا چانه‌زنی به خشونت کشیده می‌شود. در این دوره‌ها، صلح‌سازی بر مدیریت خشونت متمرکز می‌شود. به جای قراردادهای جامع صلح، آتش‌بس‌ها شایع‌تر می‌شوند. به شکل متناقض‌نمایی، با کاهش قیمت نفت، توافقات بیشتری حاصل می‌شوند ولی این‌ها ابزارهایی برای مدیریت چانه‌زنی خشونت در کوتاه‌مدت هستند. این روندها صرفاً در کشورهای تولیدکننده‌ نفت قابل‌مشاهده هستند و الگوهای صلح‌سازی در جریان افت‌ و خیزها در قیمت‌های نفت در تولیدکنندگان غیرنفتی معمولاً ثابت می‌مانند. 
از مطالعه‌ موردی کشورهای شکننده‌ تولید‌کننده‌ نفت مانند سودان جنوبی، عراق و ونزوئلا چه بینش‌هایی می‌توان در خصوص رابطه‌ میان کربن‌زدایی غیربرنامه‌ریزی‌شده و ثبات سیاسی حاصل کرد؟
تقریباً یک سوم از ذخایر نفتی جهان در کشورهایی است که بانک جهانی آنها را به عنوان کشورهایی دسته‌بندی کرده که نزاع یا شکنندگی را تجربه می‌کنند- به این معنا که آن‌ها کشورهای شکننده‌ تولید‌کننده‌ سوخت‌های فسیلی هستند. تقریباً یک پنجم این ذخایر در ونزوئلا است. این کشورها برای کربن‌زدایی برنامه‌ریزی نمی‌کنند زیرا نخبگان می‌دانند چنین کاری موجب بحران سیاسی می‌شود و از آنجایی که برنامه‌ای برای کربن‌زدایی وجود ندارد، این فرایند تروماتیک است و موجب دگرگونی سیاسی بزرگی می‌شوند. براساس پژوهش ما، کربن‌زدایی تروماتیک شامل چهار مورد است: 
1- سقوط قیمت‌های نفتی باعث بحران سیاسی می‌شود ولی خط سیر بحران متغیر است. در ونزوئلا، زمانی که از دست رفتن درآمدهای نفتی رژیم سیاسی را تهدید کرد، حزب حاکم همبستگی خودش را از دست نداد و تندروها کنترل بازیگران نظامی و سرکوب را حفظ کردند. رژیم بر سرکوب افزود و به معدن‌کاری و قاچاق غیرقانونی برای تضمین منابع مالی سیاسی‌اش روی آورد. از سوی دیگر در سودان جنوبی رهبران تعمداً کل تولید داخلی را برای اجتناب تقسیم درآمدها با سودان از کار انداخت. سودان بخشی از عایدات را براساس حمل و نقل در بندر سودان برای صادرات دریافت می‌کند. بعدها، توافق کربن به سرعت از هم پاشیدن و ارتش چندپاره شد. در موارد دیگر، برای مثال در یمن، صرفاً انتظار درآمدهای پایین‌تر نفت برای ایجاد بحران کافی بود. 
2- وقتی درآمدهای نفت کاهش می‌یابند، سیاست‌مداران به دنبال منابع جایگزین درآمدی می‌روند، هزینه‌های کالاهای عمومی را کاهش می‌دهند یا می‌کوشند پول را مقتصدانه هزینه کنند. چانه‌زنی نخبگان تشدید می‌شود. اما بنیان‌های نظام سیاسی در این کشورها تغییر نمی‌کند- این مردم عادی هستند که رنج می‌کشند. نخبگان جدید ممکن است به قدرت برسند ولی با همان قواعد بازی می‌کنند. سودان نمونه‌ای برای این مساله است. رهبران سودان، پس از آنکه بیشتر نفت‌شان را بعد از جدایی سودان جنوبی در سال 2011 از دست دادند، به معدن‌کاری دستی طلا و کرایه‌دهی مزدوران برای جبران کاهش درآمدها روی آوردند. شبه‌نظامیان که کنترل مناطق معدنکاری طلا را در اختیار داشتند- نیروهای واکنش سریع- به پول دست یافتند و به وقت مقتضی داعیه‌دار قدرت شدند و اکنون نیروهای واکنش سریع یکی از گروه‌های متخاصم در نزاع جاری سودان هستند. 
3- از دست‌رفتن درآمدهای نفتی در کشورهای شکننده‌ تولیدکننده‌ نفت به فقیرشدن جمعیت منجر می‌شود. این مساله تا حدی به دلیل تأثیر بر درآمدهای دولتی است زیرا دولت‌ها دست به اقدامات ریاضتی می‌زنند. همچنین دلیلش تا حدی اینست که نخبگان سیاسی بیشتر می‌دزدند و از طریق سوء استفاده از فقرا، هزینه‌ حضور سیاسی‌شان را در بازار سیاست تأمین می‌کنند. 
4- تقریباً در همه‌ کشورها، تظاهرات بزرگ در طول یا پس ازدست رفتن درآمدهای نفتی روی می‌دهد. مثلاً تعداد زیادی از شهروندان معمولی عراق در سال 2019 برای اعتراض علیه فساد همه‌گیر، سقوط اقتصادی و چرخه‌های بی‌پایان نزاع به خیابان‌ها آمدند. در نیجریه اعتراضات موسوم به EndSARS در اکتبر 2020 شروع شد- ابتدا بر سر کشته شدن یک شهروند غیرنظامی به وسیله‌ پلیس ویژه – ولی خشم عمومی درباره‌ فساد و سوء استفاده دولتی از قدرت را نیز شامل شد. معترضین غیرنظامی سودانی شعار «مرگ بر حاکمیت دزدان» را سر دادند و تظاهرات غیرمسلحانه و تحصن‌هایی را ترتیب دادند که دولت را سال 2019 فلج کرد. محرک همه‌ این اعتراضان مسائل مادی بود- مانند قیمت نان، بیکاری یا نبود برق در تابستان- ولی اعتراضات گسترش پیدا کرد و تقاضای وسیع‌تر برای تغییر نظام‌مند را شامل شد. معترضین به رغم داشتن نیرو، نتوانستند عملکرد نظام سیاسی را، که بر پول و زور عریان استوار بود تغییر دهند. امیدها برای انقلاب مدنی آرام در عراق، ونزوئلا و یمن به یأس گرایید. 
چالش‌ها و فرصت‌ها برای سیاست‌گذاران در پرداختن به کربن‌زدایی در دولت‌ها شکننده‌ چیست؟ سازمان‌های بین‌المللی، سیاست‌گذاران و جامعه‌ مدنی چگونه می‌تواند برای تخفیف تأثیرات مخرب کربن‌زدایی آسیب زاهمکاری کنند؟ 
سیاست‌گذارانی که به دنبال پاسخی به کربن‌زدایی در کشورهای شکننده‌ تولید‌کننده‌ سوخت‌های فسیلی می‌گردند گرفتار ذهنیت خودشان هستند. آنانی که درگیر حل‌وفصل‌ نزاع یا صلح‌سازی هستند فکر می‌کنند تأثیراتِ انتقال انرژی در حیطه‌ تخصص‌شان نیست. به همین منوال، کسانی که بر روی سیاست‌های اقلیمی کار می‌کنند به ندرت بر کشورهای شکننده متمرکز می‌شوند. آنها این کشورها را داده‌های پرت در نظر می‌گیرند یا امید دارند که حکومت‌ها در وقت مقتضی تثبیت شوند. ولی سیاست خشن کربن‌زدایی آسیب زا بدان معناست که این دو گروه از سیاست‌گذاران باید بر ساختا‌رها و مشوق‌های سازمانی جاری فائق آیند و باید هم کار کنند.
توجه ویژه باید اتخاذ شود تا اطمینان حاصل گردد که دردهای گذار در اقتصادهای کربنی و شکننده به عنوان بحران‌هایی امنیتی تحلیل نشوند؛ یعنی بحران‌هایی که نیازمند پاسخ‌های نظامی‌ هستند. این مساله‌ احتمالاً اوضاع را بدتر، و نه بهتر، خواهد کرد. 
یک چالش مرتبط اینست که گفتگوهای درون سیاست اقلیمی معمولاً با تأثیرات گذار انرژی به دو شیوه برخورد می‌کنند: بحث‌ها یا بر از دست رفتن شغل درون اجتماعات وابسته به سوخت‌های فسیلی تمرکز دارند یا اینکه بر چالش‌های فراهم‌کردن منابع مالی برای دولت‌های درحال‌توسعه‌ و وابسته به منابع نفتی متمرکزند. هیچ کدام، وضعیت دولت‌های شکننده‌ که درحال کربن‌زدایی هستند را به دقت توصیف نمی‌کنند. گفتگوهای سیاست‌گذارانه‌ موجود می‌تواند از منظر تحلیلی آشفته باشند. آنها چندین روند را – از دست رفتن درآمدهای حکومت‌ها در کشورهای درحال توسعه، تقاضاهای روبه‌افزایش برای مواد معدنی حیاتی، نیاز به منابع مالی توسعه، تأثیراتِ سیاسی کربن‌زدایی و سرمایه‌گذاری جهانی در انرژی سبز- به مثابه یک پدیده واحد در نظر می‌گیرند. اما مساله اینگونه نیست. نخبگان سیاسی در کشورهای شکننده‌ تولید‌کننده‌ سوخت‌های فسیلی چشمی تیزبین برای ریسک و فرصت و مصون کردن خودشان از فداکاری‌ها دارند. سیاست خوب صرفاً پیامد پیش‌بینی دقیق است و سیاست‌گذاران باید در برخی از مقولاتی که از طریق‌شان مساله کربن‌زدایی، شکنندگی و نزاع را بررسی می‌کنند، تجدید نظر نمایند. 
هیچ راه‌حل جادویی برای تخفیف‌دادن تأثیر ثبات‌زدای گذار به انرژی سبز بر تولید‌کنندگان شکننده‌ سوخت‌های فسیلی وجود ندارد. به جای بسط دادن ابزارهای سیاست‌گذاری جدید، شاید لازم باشد مکانیسم‌های سیاست‌گذاری موجود تقویت شوند. چهار گام کلیدی مشهود هستند: 
1-به فرآیند‌های صلح نفت‌پایه متعهد بمانید: توافقات صلح در تولید‌کنندگان شکننده‌ سوخت‌های فسیلی ممکن است در جریان کربن‌زدایی فروبریزند. سازمان‌های بین‌المللی و میانجیگران بیرونی باید به فرآیند‌های صلح نفت‌محور فراتر از امضا کردن توافق‌ها متعهد بمانند به گونه‌ای که در صورت تهدیدشدن فرآیند صلح به واسطه کربن‌زدایی اثرگذاری، رابطه و اهرم در اختیار داشته باشند. این مساله برای ایجاد مکانیسم‌های بدیل در فرآیند‌های صلح که بر تقسیم درآمد نفتی متکی نیستند، کلیدی است. در عین حال، بشردوستان باید کربن‌زدایی را در فرآیندهای برنامه‌ریزی سناریو جای دهند.
2-از پس‌نگری دوری و به سوی الگوسازی گذار مشارکتی حرکت کنید: به جای شروع کردن از اهداف کربن‌زدایی و حرکت به سمت عقب (حذف کربن تا سال 2050)، الگوسازی گذار انرژی باید دیدگاه‌های ذینفعان ملی و فروملی را مورد توجه قرار دهد. دخیل کردن دیدگاه‌های متنوع شهروندان می‌تواند اجازه‌ تشکیل ائتلاف‌هایی را بدهد که می‌تواند رهبران را پاسخگو کند. 
3-حمایت مستمر از فعالین دموکراسی: حمایت بیشتر از فعالین دموکراسی‌خواه محلی پیش از بحران‌های کربن‌زدایی می‌تواند به سازمان‌های مدنی در مطرح کردن قدرتمندتر ادعاهای دموکراسی و پاسخ‌گویی کمک کند. مهمتر از همه، فعالین دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای شکننده‌ تولیدکننده‌ سوخت‌های فسیلی باید ابزار مناسب برای نقد سیاسی و قاعده مند کردن سیاست را در اختیار داشته باشند. 
4-از فرصت گذار انرژی استفاده کنید: یکی از بزرگترین فرصت‌هایی که گذار جهانی به سوی انرژی تجدیدپذیر در اختیار گذاشته، تولید نامتمرکز الکتریسیته است. منابع انرژی تجدیدپذیر نیازمند زیرساخت‌های بزرگ‌مقیاس نیستند. برای اجتماعاتی که هیچگاه به الکتریسیته دسترسی نداشته‌اند یا از دسترسی مستمر بی‌بهره بودند، گذار انرژی می‌تواند شیوه‌های جدید تولید و فرصت‌های تجاری را فراهم کند. گسترش فعالیت اقتصادی محلی می‌تواند به نوبه‌ خود وابستگی به شبکه‌های حامی‌پروری برای بقای روزمره را کاهش دهد. 

 دکترای روابط بین الملل
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی