اخبار منتشره حاکی از آن است که موضوع واگذاری بخش عمده سهام دو باشگاه پرسپولیس و استقلال نهایی شده است. ظاهرا هلدینگ تاپیکو توانسته از زیر بار خرید سهام باشگاه سرخ پوشان خلاص شده و قرار است 40 درصد از سهام پرسپولیس به بانک شهر و سه سهم پانزده درصدی (در مجموع 45 درصد) میان بانک های ملت، صادرات و تجارت تقسیم شود.
در هلدینگ خلیج فارس اما شرایط تغییر نکرده و گفته می شود عمده سهام باشگاه استقلال از طرف آن مجموعه و چند شرکت تابعه اش خریداری می شود
در مورد واگذاری استقلال به پتروشیمی خلیجفارس و شرکتهای زیر مجموعه آن طبق گزارش های منتشر شده ترکیب واگذاری به این شرح خواهد بود:
- پتروشیمی خلیج فارس ۵ درصد
- پتروشیمی بندر امام ۲۰ درصد
- پتروشیمی بوعلی ۲۰ درصد
- فجر انرژی ۲۰ درصد
- پتروشیمی پارس، مبین انرژی و پتروشیمی نوری ۲۰ درصد
«مجموعاً ۸۵ درصد سهام»
در مورد بحث این دو واگذاری مخصوصا خرید سهام استقلال توسط هلدینگ خلبج فارس تاکنون هیچ اظهار نظری از سوی مدیران پتروشیمی صورت نگرفته، لذا لازم است این واگذاری از یک جنبه مهم به صورت مختصر و مجمل مورد بحث قرار بگیرد و آن این مورد مهم که هلدینگ خلیج فارس به عنوان شرکت اصلی و شرکت های پتروشیمی بندرامام، بوعلی سینا، فجر، پارس، مبین انرژی و نوری که نامشان به عنوان شرکت هایی که هریک قرار است بخشی از سهام استقلال را خریداری کنند، تعداد زیادی پروژه در دست اجرا و طرح توسعه ظرفیت دارند که هزینه اجرای هر کدام از آنها میلیونها دلار بودجه نیاز داشته و بدون شک این شرکت ها بخشی از درآمدهای ارزی و ریالی خود را به آن اختصاص داده اند. و این جدای از دهها طرح دیگر در دست اجرایی است که هلدینگ خلیج فارس و همچنین گروه پترول که بخش عمده سهامش متعلق به هلدینگ خلیج فارس می باشد در نقاط مختلف کشور در حال انجام دارند.
از سوی دیگر به جز پتروشیمی بندرامام سایر شرکت هایی که نامشان به عنوان خریداران بخشی از سهام باشگاه استقلال ذکر شده، شرکت هایی هستند که در حال حاضر در بورس سهام حضور داشته و تعداد زیادی سهامدار حقیقی دارند که جدای از علائق ورزشی و گرایش به تیم های فوتبال پرطرفداری مانند پرسپولیس یا استقلال، اشخاصی هستند که به دلیل اعتماد به خوشنامی و گذشته پربار صنعت پتروشیمی کشور از یک سو و بررسی و ارزیابی برنامه این شرکت ها و به امید دریافت سود سالانه برای رفع بخشی از تنگناهای این روزهای معیشت و زندگی شان سهام آنها را در بورس خریداری کرده اند.
در حالی که همگی به طور قطع و یقین می دانند مالکیت این دو باشگاه برعکس باشگاههای حرفه ای سایر کشورها نه تنها سود و درآمدی برای سهامداران ندارد بلکه در پایان هر فصل می تواند با انبوهی از تعهدات مالی ارزی و ریالی ناشی از شکایت بازیکنان و مربیان طلبکار برای دریافت طلب خود مواجه شوند. از سوی دیگر قهرمانی در لیگ های داخلی یا حتی جام باشگاههای آسیا هم درآمدی نصیب آنها نخواهد کرد.
و حرف آخر:
«اینکه خرید پرهزینه چنین سهام نامربوطی توسط مجموعه هلدینگ خلیج فارس چرا و با دستور یا درخواست چه کسانی صورت گرفته باشد چندان مهم نیست. مهم این است که اگر یکی از مدیران ارشد یا به تعبیر این روزها سرداران و فرماندهان سابق پتروشیمی که این صنعت ارزش آفرین را به جایگاه دومین پتروشیمی بزرگ خاورمیانه رساندند در راس آن قرار داشتند علیرغم تمام کمک های مادی و معنوی و حمایت هایی که ممکن بود از این دو باشگاه و سایر تیم ها و رشته های ورزشی داشته باشند بسیار بعید بود زیر بار چنین تصمیم مدیریتی کاملا اشتباهی بروند».