کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

تیغ قلم هنوز هم می برد اگر...

مرضیه حسینی

10 بهمن 1400 ساعت 12:32


دولت که کوتاه آمد و قیمت خوراک گاز که به 5 هزار تومان برگشت، به سردبیرم زنگ زدم و با صدای که از بغض شادی می لرزید گفتم، نامه مخبر را دیده ای؟ قیمت گاز پایین آمد، بالاخره موفق شدیم! سردبیرم که حال و روز خوشی مشابه من داشت گفت: بله! نوشتن ها و اعتراض ها و پیگیری هایمان جواب داد، خسته نباشی! این خسته نباشی یکی از بهترین تعریف هایی بود که در طول سالها فعالیت رسانه ایم شنیده بودم، دوستان خبرنگارم که می دانستند تا چه اندازه نگران و پیگیر قیمت گاز پتروشیمی ها بودم، زنگ می زدند و می گفتند: دمت گرم که ناامید نشدی و نوشتی و نوشتی و مصاحبه گرفتی و نگفتی دولت هر کاری که دلش بخواهد می کند و به غر زدن های رسانه ها کاری ندارد و از قدرتشان نمی ترسد و اساسا رسانه ها را چنان اخته کرده اند که دیگر قدرتی و اثری برایشان نمانده است.
دوستانم راست می گفتند! از همان روزی که از طریق مدیران عامل پتروشیمی ها شنیدم که دولت قصد دارد قیمت خوراک گاز را به صورت ناگهانی به بیش از 5 برابر افزایش دهد و پتروشیمی ها را به خاک سیاه بنشاند، دست به کار شدم. من و رسانه و سردبیرم، تصمیم گرفتیم به صورت سریالی و هر روز صدای اعتراض مدیران پتروشیمی ها و فعالین این حوزه باشیم. شروع کردم به نوشتن گزارش و خبر و گرفتن مصاحبه در خصوص پیامدهای ویران گر این اقدام دولت بر اقتصاد و آینده کشور. در هر همایش و مجمع و نشستی که رفتم با پرسیدن سوال از قیمت خوارک گاز تلاش کردم موضوع را تازه نگه دارم تا فراموش نشود زیرا خوب می دانستم که فضای رسانه در ایران همین طور است، یعنی یک سوژه، یک مشکل و مصیبت را مطرح می کنند، چند روز بر موج آن سوار می شوند، بازدیدها و کلیک هایشان را می گیرند و به سرعت رهایش می کنند. من! یعنی ما در «نفت ما» تصمیم گرفتیم خبرنگار واقعی و رسانه واقعی باشیم، موضوع را پیگیری کنیم حتی شده از دفتر آقای مخبر معاون اول رئیس جمهور و حتی شخص او. 
پیدا کردن شماره موبایلش و پرسیدن از اینکه تکلیف نامه ای که مدیران پتروشیمی در خصوص قیمت گاز برایتان نوشتند، چه شد؟ چندان کار آسانی نبود، من اما زنگ زدم و زنگ زدم و واسطه پیدا کردم تا رسیدم به شماره تلفن همراهش و گفتم تکلیف قیمت خوراک گاز چه شد؟
باز هم دست روی دست نگذاشتم، شب و روز و وقت و بی وقت به پتروشیمی های مختلف به ویژه متانول سازها زنگ زدم که بدانم آیا افزایش قیمت گاز تاثیری بر سود و زیانشان داشته یا نه، فهمیدم متانول کاوه با هر 1250 پرسنل و کارگرش تعطیل شده، نوشتم و اعتراض کردم، گفتند دروغ است! به من یعنی به ما! تهمت زدند که پول گرفتیم و مزدور کاوه ایم، از بندر دیر و مشعل خاموش شده واحد متانولش فیلم گرفتیم و اثبات کردیم مزدور نیستیم و اگر چیزی می نویسیم و فریادی می زنیم دلمان به حال کارگرها و این مملکت و صنعت پتروشیمی اش سوخته. دولت بالاخره با مدیران پتروشیمی ها جلسه گذاشت و تصمیم گرفت کوتاه بیاید و از گاز 8 هزارتومنی صرف نظر کند. نامه مخبر که منتشر شد یک نفس راحت کشیدیم و قند توی دلمان آب شد و به خودمان گفتیم دست مریزاد! 
رسانه اگر به راستی رسانه باشد و خبرنگار اگر از سر تعهد و عشق و وطن دوستی، کارش را انتخاب کرده باشد، حتی با وجود زمانه ای که می توان جهنم رسانه هایش خواند، تیغ قلمش می بُرد و اثرگذار می شود. در ماجرای قیمت خوراک گاز، کمتر رسانه ای مانند رسانه من- نفت ما، نستوه و بی پروا نوشت و تمام قد کنار پتروشیمی کشور ایستاد. برای خبرنگاری که کارش سخت و پردرد سر است و ساعت کاری مشخص و مرخصی ندارد و باید همواره در دسترس باشد، خبرنگاری که یکی از کمترین حقوق های موجود در این کشور را می گیرد، تنها چیزی که می تواند مایه دلگرمی و انگیزه ای برای ادامه کارش باشد، قدرت رسانه اوست، قدرتی که پشتوانه ای به اندازه تاریخ رسانه در ایران از مشروطه به این سو دارد، قدرتی که هنوز هم کارساز است اگر رسانه رسانه باشد!


کد مطلب: 143557

آدرس مطلب :
https://www.naftema.com/note/143557/تیغ-قلم-هنوز-هم-می-برد-اگر

نفت ما
  https://www.naftema.com