بسیاری از منتقدانش وضع فعلی و‌انتصابات ضعیف صنعت پتروشیمی را حاصل مدیریت امثال بیژن چگنی می دانند، او که در ابتدا مغضوب بیژن زنگنه بود، توانست با ارتباط گیری با دفتر او، به زنگنه نزدیک شود و نیز نقشی فعال در پیاده سازی افکار زنگنه در این صنعت ایفا کند!

عکس دسته جمعی و صمیمی مدیران فعلی وزارت نفت و چهره های سرشناسی چون نعمت زاده وزیر سابق صمت و دیگر مدیران حوزه نفت و پتروشیمی دولت روحانی در نمایشگاه بین المللی صنعت نفت، بازتاب بسیاری در رسانه ها داشت. به زعم بسیاری از کارشناسان، روابط تنگاتنگ و منافع مشترک و اتحادهای پشت پرده باندهای ثروت و قدرت و مدیران فعلی و سابق صنعت‌ نفت و گاز وپتروشیمی، به حدی است که حاضر نیستند چهره های بدنام مدیریتی سابق و بانیان وضع موجود را کنار بگذارند.
در این بین، شاید کمتر انتصابی همچون بازگشت بیژن چگنی به حلقه قدرت در صنعت پتروشیمی، جنجال و واکنش منفی به دنبال داشت.
به گزارش نفت ما، بسیاری از منتقدانش وضع فعلی و‌انتصابات ضعیف صنعت پتروشیمی را حاصل مدیریت امثال بیژن چگنی می دانند، او که در ابتدا مغضوب بیژن زنگنه بود، توانست با ارتباط گیری با دفتر او، به زنگنه نزدیک شود و نیز نقشی فعال در پیاده سازی افکار زنگنه در این صنعت ایفا کند!
چگنی که فوق لیسانس علوم سیاسی دارد، از سوی حلقه منتصبین، دکتر و حاجی خوانده می شوند ،به زعم برخی گفته ها، چگنی در دوره ای که منشی و رئیس دفتر رئیس شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود، از طریق ارتباط گیری ولابی با حلقه مشایی_ بقایی توانست قدرتی قابل توجه کسب کند و در تغییر و تحولات مدیریتی، نقشی فراتر از یک رئیس دفتر ساده ایفا کند.
او بعدا بارها این ارتباط را تکذیب کرد، هر چند که این حاشیه همواره همراه وی بود. شکست با آرا بسیار نازل در انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه شوش دانیال، به زمینه ای برای نوشتن طنز در پیج های شبکه های اجتماعی در باره او مبدل شد.
بیژن چگنی پیش از این بارها از مسیر سهم خواهی قومیتی برای خود و اطرافیانش صندلی ریاست درخواست کرده بود، در حالی که نتایج این انتخابات جایگاه واقعی این باند از مدیران پتروشیمی را در میان افکار عمومی مردم خوزستان را به وضوع به تصویر کشید.
با توجه به قول های دولت ابراهیم رئیسی و جواد اوجی برای گماردن مدیران کارآمد، برای ایجاد تحول ساختاری در این حوزه، انتخاب بیژن چگنی به ریاست هیات مدیره مهمترین هلدینگ صنعتی کشور، یعنی شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، بسیاری را در شوک فرو برد اما عدم تایید وی از سوی نهادهای ذیصلاح مهر تاییدی بر عدم کفایت او بود.
علاوه بر این، انتصاب او به صورت اکرودیته به سمت مدیریت کنترل تولید NPC به منتقدان نشان داد، ارزش توافقات پشت پرده بسیار بیشتر از نظرات کارشناسان و دلسوزان این صنعت است.
صنعت پتروشیمی در حال حاضر با اهداف تعیین شده در ابتدای دولت سیزدهم، فاصله معنا داری دارد.
علی رغم رشد جهانی قیمت ها، این صنعت در سایه مدیران ناکارآمدی چون چگنی که تنها بر اساس متر و معیار سیاسی انتخاب شده اند، نتواسته است ماموریت خود را در تامین ارز مورد نیاز کشور به انجام برساند.
 بر اساس شنیده ها قرار است به زودی برزگر داماد بیژن چگنی به مدیریت سازمان منطقه ویژه ماههشهر منصوب شود. 
این خبر پیشاپیش موجب خشم، یأس و ناامیدی بسیاری از کارگران، دانشجویان و بدنه صنعت نفت و پتروشیمی شده است. فامیل سالاری آنهم از سوی ناکارآمدترین مدیران، زخمی عمیق بر پیکر اعتماد عمومی به دولت رئیسی است.
پرسش این است که با توجه به علاقه دولت به جراحی، در این شرایط سخت، آیا زمان آن نرسیده که مدیران ارشد دولت و تصمیم سازان از خود بپرسند، آیا هیچ شخصی صالح تر، با سواد تر و لایق تر از بیژن چگنی، دوست پنهان بیژن زنگنه برای ریاست مهمترین هلدینگ کشور جود نداشت؟  
آیا عملکرد و بیلان کاری بیژن چگنی در این مدت و آشوب های اداری و اعتصابات و اعتراضات رخ داده در زیرمجموعه های هلدینگ خلیج فارس، با اهداف تعیین شده برای وی همخوان بوده است یا خیر؟
بدن شک کشور با قحط الرجال مواجه نیست و افراد بسیار متخصص تر و تواناتری از چگنی برای ریاست هیأت مدیره هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس  و کنترل تولید شرکت ملی صنایع پتروشیمی وجود دارد، اگر سیاست زدگی و حزب بازی بگذارد.