حسین راغفر در گفت و گو با نفت ما گفت: یکی از اصلیترین چالشهای نظام اقتصادی در ایران مساله سرکوب دست مزدها است. در واقع بیش از یک قرن است که صادرات نیروهای نخبه را از کشور داریم. با این توضیح که طبیعی است بخش قابل توجهی از سرمایهها به کشورهای دیگر از جمله کشورهای مجاور منتقل شوند.
تحلیلگر مسائل اقتصادی در ادامه گفت: درباره سرمایههای انسانی در حوزه نفتی بدون تردید ما یکی از بالاترین سطوح تخصص و مهارت را در بین همه کشورهای نفت خیز همسایه داشته ایم. اما متاسفانه به ویژه از مقطع دولت نهم نوعی بی مهری گستردهای به نیروهای متخصص و از جمله نیروهای وزرات نفت صورت گرفت و افرادی که صلاحیت فنی نداشتند، جایگزین شدند. به همین دلیل از همان دوره شاهد مهاجرتهای گسترده به کشورهای دیگر هستیم که در سالهای اخیر، به دلیل فضای به هم ریخته اقتصادی و البته سرکوب دستمزدها و در نتیجه افزایش شدید مشکلات زندگی شاهد شدت گرفتن موج مهاجرت بودیم. به طوریکه حتی کارگرهای ماهر و نیمه ماهر هم قرار را بر ترک کشور و رفتن به کشور دیگری میدهند. در واقع باید گفت، دستمزدهای ایران با پرداختیهای کشورهای همسایه غیرقابل مقایسه هستند.
او افزود: نکته ملموس و غیرقابل انکار این است که این روند آثار بسیار مخربی در اقتصاد کشور که به شدت به صنعت نفت و گاز وابسته است، ایجاد کرده و طبیعتا هم این ناهنجاری بی ثبات سازی وضعیت متخصصین در کشور مهاجرتهای بیشتری دنبال خواهد داشت. با این توضیح که این هم منجر به آسیبها و هزینههای خیلی جدی تری در سطح کلان کشور خواهد شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا درباره واکنشی که نظام تصمیم گیری باید به این معضل داشته باشد، تصریح کرد: نظام اجرایی کشور هیچ توجیهی برای بی توجهی در این موضوع مهم نمیتواند داشته باشد. متاسفانه در سالهای اخیر، عدهای دنبال جایگزین کردن نیروهای خودی به جای متخصصین هستند. دوم اینکه به نظر من اهمیت مساله را هنوز درک نکردند که این حالت بسیار تاسف آور و تالم انگیز است. یعنی ناتوانی عدهای از مسئولین در شناخت سرمایههای داخلی ملموس است. در واقع از دولت نهم ما شاهد شتاب گرفتن مهاجرت نیروهای نخبه بودیم که رییس دولت وقت در اقدامی عجیب و تاسف آور به مهاجرت و کوچک کردن اهمیت این مشکل بزرگ اینطور واکنش نشان داد که «مهاجرت را نباید فرار مغزها بدانیم. آنهایی که رفته اند، روزی به کشور بر میگردند و در واقع سرمایههای انسانی ایران در خارج از کشور هستند» یعنی تخفیف دادن مسالهای که بسیار بسیار برای کشور ضرر رسان است.
وی توضیح داد: این را هم باید در نظر بگیریم، نفسِ مهاجرت نشانهای بارز از شکست سیاستهای اقتصادی کشورها به شمار میرود. بنابراین به همین دلیل مسئولین عمدتا حاضر نیستند به این وجه شکست سیاستهای داخلی تن بدهند. اینکه نظام اقتصادی مرتبا دستمزد همه نیروی کار و بازنشستهها را سالیان سال است، سرکوب کرده است به دلیل این است که توانایی تامین مالی ندارد تا بتوانیم اینطور نتیجه گیری کنیم که اقتصاد، اقتصادِ بسیار ناتوان و ناکامی است که در تامین هزینههای زندگی شاغلین مانده است.
«راه کار علمی و عملی برای برون رفت توجه به کدام الزامها است» راغفر در پاسخ به این سئوال تصریح کرد: راه کار علمی و عملی چیزی جز اصلاح سیاستهای اقتصادی کشور نیست تا این امر منجر به توجه عملی به تولید شود. تولید در حالی اصلی اصولی در ساختار اقتصادی محسوب میشود که تولید، به خصوص تولید صنعتی در در کشور ما بسیار مهجور و مغفول است. همچنین در مقابلش تولید منابع طبیعی و صادرات آنها چه در محصولات کشاورزی چه در نفت، گاز و منابع طبیعی بیشترین منافع و کمترین هزینه را برای واردکنندگان دارد. به همین دلیل ترجیح شان خام فروشی است تا اقتصاد ما را در چنبره فعالیتهای سوداگری گرفتار شود.
استاد دانشگاه افزود: سیستم تصمیم گیری و اجرایی کشور به تولید اصلا توجهی ندارد، با این توضیح که تولید میتواند گره گشای اقتصادی باشد. همچنین باید اذعان داشت، توجه به نخبگان و نیروهای انسانی در شرایطی برجسته میشود که تولید رونق را تجربه کند. به ویژه اینکه امروز فناوریهای نوظهور عمدتا و بزرگترین نهاده تولید هستند. به همین دلیل لازم است، متناسب با مهارتهای جدید، دست مزدهای لازم هم پرداخت شود که متاسفانه اقتصاد ایران توان تامین مالی را ندارد. با این توضیح که این ناتوانی ریشه در تحرکات رباخوارها و مفسدین است تا اینطور نتیجه گیری کنیم که با اقتصادی انگلی روبرو هستیم.
راغفر در پایان گفت: تا نظام حکمرانی به این نتیجه نرسد که در سیاست خارجی، مدیریت داخلی و البته توجه به شایستهها به تجدیدنظر اساسی نیاز دارد، هیچ گرهی از گرههای موجود باز نخواهد شد.