۳۴
plusresetminus
تاریخ انتشارجمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
کد مطلب : ۱۲۱۷۴۷
چشم انداز مبهم توافق کاهش تولید دو ساله اوپک پلاس

کرونا و دگردیسی بازار جهانی نفت از فروشنده به خریدار محور

دکتر بهروز نامداری/تحلیلگر بازار انرژی
بازار نفت با یکی از بزرگترین نقاط عطف تاریخ خود روبرو شده است. به نظر می رسد از این تاریخ به بعد بازار نفت و انرژی های فسیلی بطور کلی از فروشنده محورseller orientedبه خریدار محورbuyer oriented تبدیل گردد.
کرونا و دگردیسی بازار جهانی نفت از فروشنده به خریدار محور
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"؛ گسترش کرونا ویروس رابطه عرضه و تقاضا را مختل کرده و در نشست فوق العاده مارس گذشته اوپک پلاس توافقی به دست نیامد و در نتیجه باعث افزایش عرضه نفت و بالتبع، کاهش قیمت نفت شد تا یک نشست فوق العاده آنلاین بین 23 تولیدکننده اوپک و اوپک پلاس در پنجشنبه 9 آوریل 2020 انجام شد.
 واقعیت آن است که نتایج جلسه آنلاینی (وبینار) اوپک پلاس که منجر به توافق کاهش تولید 10 میلیون بشکه ای (از ابتدای می تا پایان ژوئن2020)، کاهش تولید 8 میلیون بشکه ای (از اول جولای تا پایان دسامبر 2020)، کاهش تولید 6 میلیون بشکه ای (از ابتدای ژانویه 2021 تا آوریل 2022) به دلائل متعدد چندان قابل اطمینان نیست و واکنش بازار هم نشان از عدم اطمینان معامله گران (همانند کاهش قیمت نفت پس از اعلام این توافق) به نتایج این جلسه و جلسات مشابه در آینده دارد. حداقل سه دلیل مشخص را می توان برای این عدم اطمینان ذکر نمود.
اولاً آنکه با توجه به عدم مشخص نبودن ابعاد رکود کنونی اقتصادی حاصل از ویروس کرونا و در نتیجه روشن نبودن میزان کاهش تقاضا نمی توان عدد مشخصی را برای مازاد موجود در بازار به طور قطع مشخص نمود. به طوری که عدد کاهش تقاضا از سوی شرکتها و موسسات مشاور انرژی جهانی بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون بشکه در روز برآورد می گردد، این درحالی است که در خصوص طول زمان این رکود نیز چشم انداز روشنی پیش روی ناظران وجود ندارد. ثانیا با توجه به حجم مازادی که باید درخصوص  خارج شدن آن از بازار توافق حاصل گردد، اعضای سازمان اوپک و حتی اوپک پلاس نه می توانند و نه تمایلی دارند که به تنهایی این حجم از کاهش تولید را تقبل نمایند بلکه آنها احتمالا تاکید خواهند کرد که کاهش تولید باید به نسبت سهم هر یک از تولیدکنندگان نفت بین آنها تقسیم گردد. دلیل این مقاومت اعضای سازمان اوپک و اوپک پلاس آن است که بودجه دولتی عمدتا وابسته به نفت این کشورها که با کاهش بیش از ۵۰%  قیمت نفت نسبت به سال گذشته با بحران مواجه شده است و این کشورها تلاش کرده اند با افزایش حجم تولید تا حدودی کاهش درآمد خود را جبران نمایند، این در حالی است که درصورتی که  این کشورها چند میلیون از تولید خود را نیز متوقف نمایند و قیمتها بطور محسوسی افزایش نیابد آنگاه کسری بودجه های آنها سر به فلک خواهد کشید.
 ثالثا از آنجا که باید بطور منطقی بخشی از این کاهش تولید چند میلیون بشکه ای نفت را تولید کنندگان غیر اوپک و اوپک پلاس متقبل گردند، اما تحقق آن با تردید جدی روبروست. چرا که این  پذیرش کاهش تولید از سوی تولید کنندگان خارج از اوپک پلاس زمانی قابل دستیابی به نظر می رسد که تولید کنندگان نفت آمریکای شمالی و بخصوص آمریکا به عنوان بزرگترین تولید کننده جهان در حال حاضر این کاهش تولید را بپذیرند ولی از آنجا که شرکتهای تولید کننده نفت در آمریکا متعدد هستند و بر خلاف شرکت های نفتی اعضای خانواده اوپک پلاس کمترین فرمانبری را از تصمیم گیران سیاسی دارند ایجاد اجماع در میان آنها برای کاهش تولید بسیار مشکل خواهد بود. این در حالی است که باید منتظر اعلام میزان کاهش تولید آمریکا، کانادا و مکزیک بود و برخی تولید کنندگان مانند برزیل از همین حالا ساز ناکوک جهت کاهش تولید می نوازند.
بنابر این به نظر می رسد که بازار نفت با یکی از بزرگترین نقاط عطف تاریخ خود روبرو شده است. به نظر می رسد از این تاریخ به بعد بازار نفت و انرژی های فسیلی بطور کلی از فروشنده محورseller orientedبه خریدار محورbuyer oriented تبدیل گردد.

کرونا ویروس و بی نظمی بازار جهانی نفت
در روزهایی که اخبار ویروس کرونا به خبر غالب خبرگذاری ‌های جهان تبدیل شده است
برای بسیاری آنچه در بازار نفت رخ می ‌دهد اگر اهمیتی بیشتر از آنچه در حوزه سلامت عمومی رخ می ‌دهد نداشته باشد، کمتر از آن نیز نخواهد داشت. با توجه به اهمیت این موضوع در این یاداشت تلاش می ‌شود شرح داده شود که چرا در زمان کنونی سقوط قمت نفت رخ داده؟ این سقوط قیمتی تا کجا پیش خواهد رفت؟ و تاثیر آن بر صادر کنندگان نفت چه خواهد بود؟
هرچند بسیاری معتقدند که نفت سیاسی ‌ترین کالا جهان است و قیمت آن علاه برآنکه همچون هر کالای دیگری همواره تابعی از عرضه و تقاضا در بازار است از حوادث و هیجانات سیاسی هم بسیار تاثیر پذیر است، اما آنچه در نهایت می‌ تواند مورد وثوق قرار گیرد، آن است که اگر تنش‌ های سیاسی هم توان تاثیرگذاری بر بازار نفت دارند به آن دلیل است که می ‌توانند در نهایت بر عرضه و تقاضای آن تاثیرگذار باشند. بنابراین کلید فهم سقوط جاری در قیمت نفت را باید در معادله عرضه و تقاضا جستجو نمود، که مروری بر تاریخچه این صنعت به روشنی تایید کننده این فرضیه است.
اگر در سال 1973 و متاثر از جنگ اعراب و اسرائیل قیمت نفت به یکباره صعودی سه برابری نمود به آن دلیل بود که عرضه آن از سوی عرضه‌ کنندگان عمدتا عرب محدود شده بود، اگر در میانه دهه 1980 قیمت نفت سقوط کرد به آن دلیل بود که عرضه آن بیش از نیاز بازار بود. این درحالی است که سقوط قیمت در سال ‌های انتهایی قرن گذشته و اولیه قرن جاری به آن دلیل بود که جهان به علت رکود اقتصاد با کمبود تقاضا مواجه شده بود، رشد افسانه ‌ای قیمت نفت خام در سال 2008 تا بیش از 133 دلار به ازاء هر بشکه به علت رشد اقتصاد جهانی و افزایش دیوانه ‌وار تقاضا بود و این درحالی بود که بلافاصله با وقوع رکود اقتصادی در سال 2009 و کاهش تقاضا تا 39 دلار سقوط کرد. هرچند رشد مجدد اقتصاد سبب گردید تقاضا افزایش یافت و در نتیجه در آوریل 2011 قیمت نفت مجددا به بیش از 109 دلار آمریکا در هر بشکه برسد.
تقاضای جهانی برای نفت باعث گردید که برای سه سال و تا 2014 قیمت نفت علیرغم نوسانات کماکان بالا بماند. اما از ژوئن 2014 به بعد در بخش عرضه متغیری وارد معادله جهانی انرژی و نفت گردید که به نظر می ‌رسد این معادله را بصورت بنیادن تغییر داد.
منابع غیرمتعارف نفت و گاز یا «نفت شیل» متغیر جدید بود که تولید صنعتی و گسترده آن در سال 2014 شکوفا شده بود، و از آنجا که عمده‌ترین تولید کننده شیل نفت، آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت جهان بود، گسترش تولید این نوع از نفت و گاز توانست نه تنها مجددا موقعیت آمریکا در بازار نفت را به پیش از سال 1973 بازگرداند بلکه آن را ارتقا نیز داده و آغازگر نبردهای جدیدی در زمینه عرضه نفت در بازار شد. آمریکا پس از آوریل 1971 که با 9 میلیون و 700 هزار بشکه بلند‌ترین نقطه نمودار تولید نفت خود را فتح کرد، پیوسته تولید خود را در سراشیبی سقوط دید به گونه‌ای که در سپتامبر 2008 کل تولید آن کمتر از 4 میلیون بشکه در روز بود. اما از این تاریخ به بعد گسترش تولید از منابع شیل سبب گردید حجم تولید نفت ایالات متحده به صورت پیوسته افزایش یابد به گونه‌ای که در ماه نخست سال 2020 تولید روزانه آمریکا از 13 میلیون بشکه در روز نیزعبور نمود که از این میزان بیش از 9 میلیون بشکه آن در ماه آوریل2020 از منابع شیل تامین گردید.
به این معنا که با احتساب تولید سایر تولید کنندگان شیل از جمله کانادا بیش از 10درصد نفت مصرفی جهان پیش از سقوط قیمت از منابع غیرمتعاف تامین می ‌گردید. بنابراین بخش عرضه شاهد مازاد تولیدی است که منشا آن نه تولید کنندگان سنتی و به ویژه اعضای سازمان اوپک، که تولید کننده تازه نفسی است که حریصانه شروع به گرفتن سهم بازار از تولید کنندگان سنتی نمود. این درحالی است که در بخش مصرف، گسترش ویروس کرونا سبب گردید این بخش که با تشدید تنش‌ های اقتصادی بین آمریکا و چین و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی و تقاضای نفت در چین تحت فشار قرار گرفته بود به یکباره شروع به سقوط نماید، به گونه‌ای که برخی تحلیلگران از جمله تحلیلگران شرکت ترافیکاورا کاهش تقاضا برای 4 ماه اول سال 2020 را تا 10 میلیون بشکه در روز یعنی حدودا معادل1
درصد مصرف نفت جهان پیش از آغاز بحران برآورد کرده‌اند و تحلیلگران شرکت آی‌ اچ ‌اس متوسط کاهش تقاضا را برای کل سال 2020 را حدودا 1.42 میلیون بشکه برآورد کرده‌اند. بنابراین بر خلاف موارد پیش از این که کاهش قیمت نفت محصول افزایش عرضه و یا کاهش تقاضا بود، این بار کاهش قیمت محصول همزمانی و همپوشانی افزایش عرضه و کاهش تقاضاست.

کاهش قیمت نفت تا کجا ادامه می یابد؟
مجددا به فرمول عرضه و تقاضا باز می‌گردیم چرا که سقوط قیمت نفت تا آنجا ادامه می‌یابد که میزان عرضه و تقاضا مجددا به تعادل برسند. بخش تقاضا تقریبا دارای مولفه های ساده ‌تری جهت توضیح است، به گونه‌ای که در این بخش چنانچه امیدهایی جهت خاتمه و یا درمان بیماری کرونا پیدا شود و همچنین مذاکرات تجاری آمریکا و چین به توافقی ختم گردد که بتوان انعکاس آن را در رشد اقتصادی چین و به تبع جهان دید، می ‌توان مشکل این سوی معادله را حل شده دانست.
حال به سوی عرضه معادله می ‌رویم جایی که نبردی واقعی و پیچیده بین تولید کنندگان در جریان است. از سال 2014 که شیل نفت بصورت انبوه وارد بازار شد و قیمت ‌ها شروع به سقوط نمود، تولید کنندگان نفت متعارف از جمله اعضای اوپک و روسیه در راستای راهبرد سهم بازار، آنقدر نفت تولید کردند تا در فوریه 2016 قیمت نفت برنت به حدود 30 دلار در هر بشکه رسید. این کاهش فاجعه بار قیمت سبب گردید که این تولید کنندگان متعارف که عمدتا بودجه‌هایی شدیدا وابسته به قیمت نفت داشتند تصمیم بگیرند برای غلبه بر کاهش درآمد به رهبری عربستان سعودی از سوی اعضای اوپک و روسیه از سوی اعضای غیر اوپک با کاهش تولید روزانه حدودا 1.5 میلیون بشکه از سال 2017 قیمت نفت را مجددا احیا نمایند. این توافق با چند بار تمدید تا مارس 2020 دوام آورد تا آنکه با عدم توافق برای افزودن 1.7 میلیون بشکه دیگر به 1.5 میلیون بشکه پیشین کل توافق فرو پاشید. این در حالی بود که تولید کنندگان نفت غیرمتعارف شیل به رهبری آمریکا در این مدت کماکان با استفاده از فرصت افزایش قیمت نفت، به تصاحب سهم بازار تولید کنندگان متعارف می ‌پرداختند.
این شرایط دست به دست هم داد تا تولیدکنندگان سنتی با تغییر تاکتیک از سیاست حفظ قیمت به سیاست حفظ سهم بازار و روانه نمودن نفت با تمام توان به بازار، سعی نمایند اولا در حد توان درآمد خود را افزایش دهند و ثانیا سایر تولید کنندگانی را که هزینه‌ای تولید آنان بالاتر است از مدار تولید خارج نمایند. هدف اصلی این راهبرد خارج نمودن تولید گنندگان نفت غیرمتعارف آمریکای شمالی از بازار است که هزینه تولید به مراتب بالاتری از تولید کنندگان متعارف در اوپک و روسیه دارند. اما در اینجا هم چالش سختی در جریان است، چرا که اولا چاه‌ های تولید کننده شیل در بازه قیمتی بین 25 تا 65 دلار در هر بشکه بسته به طول عمر چاه و سایر متغیرها قابلیت رقابت در تولید را دارا هستند و ثانیا این چاه‌ ها بر خلاف چاه ‌های متعارف که بدون توجه به قیمت نفت مجبور به تولید مداوم هستند، این انعطاف پذیری را دارند که تولید خود را با توجه به قیمت در لحظه متوقف نموده و یا مجددا از سر بگیرند.
با اینکه وجود این قابلیت ‌ها شکست تولید کنندگان غیرمتعارف شیل را هرچه بیشتر پیچیده می ‌نماید، اما به هر حال اتخاذ سیاست جدید سهم بازار در نقطه‌ای برخی از تولید کنندگان را مجبور به تسلیم خواهد نمود و همین باعث کاهش در سمت عرضه و در نتیجه متعادل شدن قیمت در این سوی معادله می ‌گردد. مادامی که عرضه نتواند پاسخگوی تقاضای بازار باشد آنگاه قیمت مجددا شروع به صعود خواهد نمود.

توئیت ترامپ و افزایش قیمت
با توجه به شرایط توضیح داده شده در بالا سخت بود باور کنیم که نزدیک به 60 درصد افزایش قیمت نفت از دوشنبه 30 مارس (21.7$) تا جمعه 3 آوریل (34.7$) که بر مبنای اخباره منتشره در خصوص مذاکرات نفتی ترامپ رئیس جمهور آمریکا با مقامات عربستان و روسیه و در نهایت توئیت رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت، پایدار بماند. چرا که اولا در جریان این توئیت ‌ها بیان شده که روسیه و عربستان پذیرفته ‌اند که تا 15 میلیون بشکه نفت را از بازار خارج نمایند حال آنکه این سقوط بزرگ حاصل عدم توافق برای خارج نگه داشت حدود 3 میلیون بشکه نفت از بازار توسط اوپک پلاس بوده، در این صورت این سوال پیش می آمد
چگونه ممکن است مادامی که در خصوص 3 میلیون بشکه توافقی صورت نگرفته در خصوص 15 میلیون بشکه (یعنی نیمی از کل صادرات اعضای اوپک) توافقی صورت بگیرد. ثانیا تقریبا تمام مازاد موجود در بازار حاصل تولید نفت شیل در صنعت نفت آمریکای شمالی و بخصوص آمریکاست، حال چگونه امکان داشت که سایر تولید کنندگان بپذیرند که تولید خود را کاهش دهند اما متهم اصلی تولید کننده نفت مازاد بازار، یعنی آمریکا، هیچ گونه تعهدی در این خصوص را نپذیرد. این در حالی است که صنعت نفت آمریکا برخلاف اعضای اوپک و اوپک پلاس که تابع دستورات دولت است، کاملا خصوصی و مستقل از تصمیمات مقامات کاخ سفید هستند.
در مجموع با اینکه نقطه تعادل دقیق قیمتی نفت را تنها آینده مشخص خواهد کرد و با در نظر گرفتن اینکه برخی تحلیلگران احتمال داده اند نفت برنت حتی به قیمت 10 دلار در هر بشکه نیز برسد، اما واقعیت آن است که علیرغم تمام احتمالات نفت برنت نتواند قیمت زیر 20 دلار را برای مدت زیادی تحمل نماید و به احتمال بسیار در چند ماه آینده در بازه‌ای بین 20 تا 40 دلار در هر بشکه آرام خواهد گرفت و پس از آن به آرامی شروع به رشد نماید. اینکه این عدد به 20 نزدیک باشد یا 40 بستگی به آن خواهد داشت که جهان به چه میزان در یافتن راه حلی برای مهار ویروس کرونا موفق گردد و همچنین با توافق چین و آمریکا موتور رشد اقتصاد جهان مجددا روشن شود و همزمان چه تعداد از تولید کنندگان، تولید نفت از چاه‌ های خود را متوقف نمایند.
در این بخش البته تاثیر یک درگیری نظامی در خلیج فارس لحاظ نشده است هرچند به باور نویسنده در صورت رخداد یک درگیری نظامی نیز افزایش قیمت نفت چندان زیاد نخواهد بود.

تاثیرکاهش قیمت بر تولید کنندگان اوپک و غیر اوپک
تولیدکنندگان تاثیر پذیر از کاهش تولید نفت را می ‌توان در چهار دسته کلی در نظر گرفت. دسته اول؛ برخی از تولید کنندگان منابع متعارف نفت مانند نروژ با تکیه بر اندوخته صندوق ‌های نفتی خود و سیستم اقتصادی مستقل از درآمدهای نفتی کمترین آسیب پذیری را در کوتاه مدت از کاهش جاری در قیمت نفت خواهند داشت.
دسته دوم؛ برخی دیگر از تولیدکنندگان منابع متعارف مانند بسیاری از اعضای اوپک و غیر اوپک همچون عربستان، کویت، امارات متحده عربی، روسیه و ... که بودجه‌های وابسته به در آمدهای نفتی دارند و در عین حال از توان نسبی نیز جهت تاب ‌آوری کاهش قیمت برخوردار هستند، سعی می‌کنند از یک سو با افزایش تولید کاهش درآمد خود را به حداقل برسانند و از سوی دیگر تا حد امکان به سهم بازار خود بیفزایند تا هم در کوتاه مدت تاثیر کاهش قیمت بر اقتصاد خود را به حداقل برسانند و هم در آینده بتوانند تاثیر گذاری خود را در این بازار به حداکثر ارتقا دهند.
دسته سوم تولید کنندگان نفت که از سقوط قیمت نفت تاثیر خواهند پذیرفت، گروهی هستند که با اینکه سقوط جاری در قیمت نفت در مقایسه با سایر تولید کنندگان نفت و از نظر ارزشی مالی و کمترین تاثیر را در حجم درآمدهای آنان دارد اما همزمان ویرانگرترین تبعات اقتصادی نیز به آنها تحمیل خواهد شد. کشورهایی چون ونزوئلا در این دسته هستند. این دسته از کشورها از آنجا که در تحریم‌ های نفتی به سر می‌برند و نفت خود را خارج از رویه ‌های معمول و کمتر از قیمت جاری روانه بازارهای جهانی می ‌نمایند، با سقوط قیمت نفت و از دست دادن مشتری های خود مجبور به دادن تخفیف ‌های بیشتری جهت فروش نفت خواهند شد و چه بسا با اتخاذ این راهبرد هم نتوانند سطح فروش خود را در حد پیش از کاهش قیمت ها حفظ نمایند و این برای اقتصاد نفتی این کشورها که با حداقل درآمد و کمترین پشتوانه در حال فعالیت هستند در کوتاه مدت فاجعه بار خواهد بود.
دسته چهارم؛ برخی از تولید کنندگان نفت غیرمتعارف مانند آمریکا ضمن آنکه شاهد از مدار تولید خارج شدن بسیاری از تولید کنندگان نفت خود خواهد بود بعید نیست برای ممانعت از کاهش اثرات اقتصادی این پدیده مجددا به اعمال سیاست برقراری تعرفه واردات و سیستم سهمیه ‌بندی مشابه سال 1959 که عملاً تا بحران نفتی 1973 و به مدت 14 سال دوام آورد روی آورند.
در ارزیابی نهایی باید گفت که توافق کاهش تولید دو ساله اوپک پلاس، چشم انداز مبهمی دارد و بازار جهانی نفت به دلیل افزایش عرضه، دچار دگردیسی شده و از فروشنده محور به خریدار محور تبدیل شده است.
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی