۰
۱
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۵
کد مطلب : ۴۴۶۷۰

تاثیر تحریم بر مثلث ژئوپلیتیکی هسته ای، منطقه ای و انرژی ایران

ورود متغیر مداخله گر تحریم به درون روابط اضلاع این مثلث به پیچیده تر شدن همبستگی میان سه متغیر هسته ای، انرژی و منطقه ای کمک کرده بود.
تاثیر تحریم بر مثلث ژئوپلیتیکی هسته ای، منطقه ای و انرژی ایران
به گزارش نفت ما ،فعالیت صلح آمیز اتمی ایران به ژئوپلیتیک هسته ای برای این کشور تبدیل شده و همراه با دو ژئوپلیتیک انرژی و منطقه ای، مثلث پیچیده ژئوپلیتیکی را تشکیل داده اند. ورود متغیر مداخله گر تحریم به درون روابط اضلاع این مثلث به پیچیده تر شدن همبستگی میان سه متغیر هسته ای، انرژی و منطقه ای کمک کرده بود. تبیین نظری این فرآیند در چارچوب تئوری وابستگی متقابل پیچیده متعلق به کوهن و نای، می تواند روند متناقض همگرایی و واگرایی، حساسیت، آسیب پذیری و هزینه های نامتقارن را میان ایران و قدرتهای جهانی آگزیوماتیزه کرده بود. بر این اساس، پویش هسته ای ایران به دلیل تشدید وابستگی متقابل میان بازیگران و در نتیجه اتساع زمان و بالا بردن هزینه، در فضایی کوانتیزه و چشم انداز سرانجامی غیر قطعی و نسبی برای همه طرفها قرار گرفته بود. وابستگی متقابل پیچیده دارای سه ویژگی اصلی است که عبارتند از: 1- مجاری چندگانه، 2-فقدان سلسله مراتب میان موضوعات، 3-کاهش نقش نیروی نظامی. اما دو متغیر مهم نیز در تئوری وابستگی متقابل پیچیده واجد نقش اساسی در تعریف ضریب وابستگی بازیگران به یکدیگر هستند که عبارتند از حساسیت و آسیب پذیری. بر این اساس آنچه ژئوپلیتیک هسته ای ایران را نیز پیچیده ساخته بود دقیقا مبتنی بر وجود همین دو متغیر میان ایران و جامعه جهانی بود که توانست پیچیده ترین وضعیت وابستگی متقابل را برای دو طرف رقم زنند. ورود عنصر تحریم به بحران اتمی ایران علاوه بر هدف قرار دادن متغیر ژئوپلیتیک هسته ای، موجب دامن زدن به پیچیدگی روابط میان بازیگران اصلی بحران شده بود. بنابراین مدلی که می توان طراحی نمود اینست که مثلث ژئوپلیتیکی ایران دارای سه متغیر هسته ای، منطقه ای و انرژی می باشد که با ورود تحریم به عنوان متغیر مداخله گر ، یک مدل وابستگی متقابل چند متغیره از آن استخراج می گردد. در مثلث فوق، متغیر ژئوپلیتیک هسته ای مستقل و دو متغیر ژئوپلیتیکی دیگر یعنی منطقه ای و انرژی وابسته محسوب می شوند. به عبارت دیگر تاثیرپذیری دو متغیر مذکور از متغیر هسته ای زیاد است. در مدل چند متغیره زیر، متغیر مداخله گر تحریم، با هدف تضعیف متغیر مستقل هسته ای، به درون روابط این سه متغیر وارد شده و آنها را نیز متاثر می سازد اما فضای پارادوکسیکالی این روابط را تشدید می نماید: اما اکنون با دو فرضیه، مدل فوق را به درون تئوری وابستگی متقابل پیچیده برده و کالبد شکافی تاثیرات متقابل متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس فرضیه شماره 1 می گوید: متغیر مستقل ژئوپلیتیک هسته ای، سبب دخیل شدن ایران به درون وابستگی متقابل پیچیده با بازیگران ملی و فراملی جامعه جهانی شده و دو عنصر حساسیت و آسیب پذیری را برای همه طرفها به صورت نامتقارن افزایش داده و در عین حال فضای چانه زنی را نیز گسترش و کاربرد فشار نظامی را تقلیل داده بود. فرضیه شماره 2: متغیر مداخله گر تحریم برای تضعیف ژئوپلیتیک هسته ای، دو متغیر ژئوپلیتیک هسته ای ایران در چارچوب نظریه وابستگی متقابل پیچیده دیگر انرژی و منطقه ای ایران را هدف قرار داده و بر پیچیدگی فضای روابط بازیگران و رفتارهای تناقض آمیز آنها افزوده و هزینه ها را به شکل نامتقارن بر همگی تحمیل کرده بود. در اثبات فرضیه دوم باید گفت که، تحریم متغیری است که به تعمیق پیچیدگیهای روابط کنشگران می پردازد. در بحران هسته ای ایران، تحریم کننده و تحریم شونده هر یک به سوی باز تعریف نقش متضاد خود همت گماشته بودند. به عبارت دیگر هر چه اندازه تحریم بر ایران بیشتر تحمیل گردد، کنشگر ایرانی به دنبال راههای جایگزین و فرصت سازیهای جدید برای شکستن محدودیت تحریم، هرچند با هزینه بیشتر، می رفت و جامعه جهانی نیز به عنوان تحریمگر، فرصتهای خود را خصوصا در حوزه اقتصادی با بازیگر هدف (البته با صرف هزینه نامتقارن) محدود می ساخت. بنابر این در بحران اتمی ایران، تحریم وارد مثلث ژئوپلیتیکی ایران شده است و بر روابط میان متغیرهای این مثلث تاثیر گذاشته و شعاع این تاثیر تا حوزه منافع سایر بازیگران امتداد یافته و فضای تناقض آمیز پیچیدهای را موجب شده است. برای واضح تر شدن این ادعا، ابتدا مثلث ژئوپلیتیکی ایران را شکافته و به نقش دو متغیر انرژی و منطقه ای و چگونگی رابطه آنها با متغیر هسته ای پرداخته می شود. بر اساس دیدگاه کوهن، ایران، ترکیه، مصر و اسرائیل قدرتهای درجه دوم جهانی در خاورمیانه اند. اما برای ایران، تنها منطقه خلیج فارس به لحاظ ژئوپلیتیکی اهمیتی دیرینه و تاریخی دارد. منطقه ای که با 565 میلیارد بشکه نفت، معادل 63 درصد کل ذخایر نفتی جهان را داراست؛ همچنین با 7/30 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی معادل 5/28 درصد کل ذخایر گاز دنیا را به خود اختصاص داده است. خلیج فارس، شاهراه ارتباطی و انبار انرژی از دهه 1950 به یکی از مهمترین مناطق جغرافیایی تبدیل شده است. آنچه که ایالات متحده، اروپای غربی، چین، هند و ژاپن را به منابع نفت و گاز خلیج فارس وابسته ساخته، مشکلات جایگزینی نفت و گاز وارداتی با سایر منابع انرزی است. اما وجه اختصاصی دیگر ژئوپلیتیکی ایران در منطقه حساس و استراتژیک تنگه هرمز جلوه می نماید. گذرگاه حساس انرژی جهان که خلیج فارس را به اقیانوس هند وصل می کند. مالکیت بر شش جزیره در تنگه هرمز، قوس دفاعی را برای ایران به وجود آورده است. علاوه بر این روزانه 40 درصد تجارت بین المللی نفت از طریق این گذرگاه انجام می گیرد. از این آبراه بین المللی روزانه بین 5/16 تا 17 میلیون بشکه نفت عبور می کند. تانکرهای غول پیکری که به مقاصد ژاپن، سایر کشورهای آسیایی، آمریکا و اروپای غربی می رود. طبق برآورد آژانس بین المللی انرژی در چشم انداز 2030 ، حدود 32 درصد نفت جهان از این منطقه تامین خواهد شد. می توان نتیجه گرفت که ژئوپلیتیک خلیج فارس، ایران و همه کشورهای منطقه را با یکدیگر و با جهان در وابستگی متقابل قرار داده است. موقعیت ایران نیز از حیث تسلط بر آبراه بین المللی هرمز، متمایز از سایرین توانسته است حساسیت و آسیب پذیری را در فضای روابط با بازیگران مهم بین المللی رقم بزند. لذا به طور طبیعی و با توجه به جغرافیای منطقه از قبل، این وابستگی متقابل وجود داشته است. اما آنچه مورد ادعاست این که با ورود ژئوپلیتیک هسته ای ایران به معادلات منطقه ای، ضریب حساسیت و آسیب پذیری در وابستگی متقابل میان بازیگران منطقه ای با ایران از یک سو و بازیگران جهانی با ایران از سوی دیگر افزایش یافته است. از زوایه دیگر تاثیرپذیری متغیر منطقه ای ایران از متغیر هسته ای آن نیز کاملا هویداست. لذا جمع جبری دو ژئوپلیتیک منطقه ای و هسته ای  برای دولتهای عرب و غیر عرب منطقه پرهزینه خواهد بود و می تواند آنها را درون وابستگی متقابل پیچیده با افزایش ضریب حساسیت و آسیب پذیری محصور سازد. ژئوپلیتیک انرژی منابع نفت و گاز ایران، این کشور را به ترتیب در جایگاه سومین و دومین دارندگان این ذخایر تبدیل کرده است. بر اساس اعلام مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشینگتن  (CSIS)ایران در بین کشورهای منطقه خلیج فارس با 993 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز طبیعی، رتبه نخست را داراست. ایران واجد 5/15 درصد مجموع ذخایر جهانی گاز طبیعی در مقام دوم پس از روسیه می ایستد. همچنین از حیث ذخایر قابل بهره برداری فعلی نفت در مقیاس جهانی، دارای 50/ 137تریلیون بشکه و از حیث ذخایر کشف نشده آن در مقیاس جهانی 11/53 تریلیون بشکه می باشد که پس از عربستان سعودی قرار می گیرد. ظرفیت میزان صادرات نفت ایران نیز 5/2 میلیون بشکه در روز می باشد. ژئوپلیتیک هسته ای ایران در چارچوب نظریه وابستگی متقابل پیچیده آنچه در اینجا مهم است اینکه ژئوپلیتیک انرژی ایران نیز بخش عمده ای از بازیگران منطقه ای و بین المللی را به وابستگی متقابل با ایران کشانده است. نگاهی به میزان سرمایه گذاری خارجی در بخش انرژی ایران دلیل مناسبی بر صدق این مدعاست. از سال 2003 تا قبل از آغاز تحریمها، دولت ایران حدود 20 میلیارد دلار به منظور توسعه منابع انرژی، با شرکتهای خارجی قرارداد امضاء نموده بود. اما با ورود متغیر تحریم باید دریابیم که وابستگی متقابل ایران با جهان در حوزه انرژی و اقتصاد، به دلیل تحمیل هزینه های گوناگون پیچیده تر شده است. این متغیر مداخله گر، میان متغیر هسته ای و دو متغیر منطقه ای و انرژی واقع شده و در پی ایجاد گسل در رابطه همبستگی میان متغیرهای مذکور است. به دیگر سخن، تحریم زمانی که بتواند تمامی فعل و انفعالات مشروحه در دو ژئوپلیتیک منطقه ای و انرژی را متأثر سازد عملا به مصاف بازیگرانی می رود که منافع و هزینه هایشان به وابستگی متقابل با ژئوپلیتیکها گره خورده است. لذا تحریم به ایجاد یک فضای دیالکتیکی پیچیدهای کمک می کند تا از درون آن بدیلهای جدید به مثابه آنتی تز تحریم متولد شوند. این فرآیند همان باز تولید هزینه ها و تشدید پیچیدگیهای مورد ادعا در مثلث ژئوپلیتیکی است. از آنجا که این مثلث، ایران و بازیگران بین المللی را درون وابستگی متقابل پیچیده قرار داده است، بنابراین با توجه به مدل وابستگی متقابل چند متغیره متغیر مداخله گر، به دلیل ماهیت متناقض خود به فضای تناقض آلود دامن می زند. تحریمهای چند جانبه ماهیت بازدارندگی خود را متوجه بازیگرانی غیر از بازیگر تحریم شونده نیز می نماید و درجات متفاوتی از محدودیت و هزینه را برای همه به جای می نهد. کارشناسان آمریکایی تصریح کرده اند توسعه تحریمهای مالی دشواریهای زیادی فراروی ایران گذاشت تا نتواند تبادلات مالی لازم برای مدیریت پروژه های داخلی انرژی را انجام دهد. از سوی دیگر تحریمهای بانکی علیه ایران، این کشور را قادر ساخت تا به سوی نهادهای مالی دیگر روی آورد و یا فعالیتهای خود را با ارزهای  دیگری غیر از دلار انجام دهد. هزینه دیگری که ایران به دلیل تحریم، علیرغم قدرتمندی و یچیدگی مثلث ژئوپلیتیکی اش متحمل شده بود، کاهش سرمایه گذاریهای خارجی در بخش اکتشاف و استخراج انرژی بود.  نتیجه اینکه هرچه قدر ملتها در نظام بین المللی در وضعیت وابستگی متقابل بیشتر قرار گیرند و حجم تجارت جهانی و مبادلات مالی افزایش یابد، بسیار مشکل است که بازیگر هدف را از منابع واردات، بازارهای صادرات و جریانات مالی محروم ساخت. زیرا مشوقهای اقتصادی، تبادلات بازرگانی را مدیریت می کنند و بازار نیز خود را هنگام تحمیل تحریم، دوباره تعدیل می نماید. نکته دیگر در باب متغیر مداخله گر تحریم، اثرگذاری آن بر ژئوپلیتیک منطقه ای خلیج فارس به عنوان جغرافیای حساس و مشترک کشورهای عربی و ایران می باشد. ایجاد مکانهای ایست و بازرسیهای امنیتی برای کشتیها و محموله های آنها توسط ناوهای جنگی آمریکا و انگلیس بر اساس قطعنامه های تحریم شورای امنیت در دوران تحریم، حساسیت و آسیب پذیری را در این منطقه تقویت می کرد. لذا از این زوایه می تواند بازیگران را در حوزه موضوعی «امنیت» به درون وابستگی متقابل بکشاند و به دنبال آن هزینه انتقال انرژی جهان با گسترش سایه تحریم بر ایران، بالا ببرد. نشانه این وابستگی متقابل، محدود شدن دایره عمل بازیگران در این منطقه که با فضای امنیتی حاصل از تحریم گره می خورد؛ لذا بازخورد متناقض از تحریم به ژئوپلیتیک منطقه ای و از آنجا به تحریم باز می گردد. نمونه هایی از بالا رفتن حساسیتها میان ایران و بازیگران بین المللی بر روی آبهای خلیج فارس نشان از پیچیده تر شدن وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه مذکور در دوران تحریم ایران داشت.  آستانه تزاحم ایذایی از این دست را معمولا بازیگران سعی می کنند تا از حد معینی بالا نرود و این ملاحظه به همان وابستگی متقابل میان آنها در منطقه باز می گردد. چرا که آشوب زده شدن گذرگاه انرژی به نظامی شدن تمام عیار و آشفتگی بزرگ جهانی ممکن است بینجامد و از این حیث محصور شدن درون وابستگی متقابل پیچیده مانع از ایجاد این فضا می تواند بشود. نتیجه این که تاثیر متغیر تحریم بر ژئوپلیتیک منطقه ای ایران، افزایش ضریب حساسیت بازیگران حاضر در منطقه خلیج فارس و در پی آن وابستگی متقابل در حوزه امنیت را افزایش خواهد داد. مهدی اعلائی/دانشجوی دکترای روابط بین الملل
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


علی
بسیار عالی تحلیل شده است
بخش خصوصی؛ عامل موثر در تحقق رشد تولید با مشارکت مردم
 سید حمیدرضا فاطمی حسینی/کارشناس حوزه نفت و گاز 
شاخص بروکفیلد و تحلیل ویسکوزیته دینامیکی سیالات
مهندس علیرضا آمار محمدی/مشاور و کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی